تأملات خيرالدين تونسى تا اقدامات بيدارگرانه سيد جمال و شاگردانش، از شكل گيرى انديشه تأسيس اخوان المسلمين تا برپايى كنفرانس تفاهم ملى گرايان و اسلام گرايان و صدور اعلاميه حقوق بشر اسلامى راه درازى طى شده و تجارب گرانبارى فراچنگ آمده است.
اگر در مقام مقايسه و مقارنه بين آموزه ها و اهداف نظريه تفكيك با نحله ها و جريانات فكرى مشابه در جهان اسلام برآييم، تفكيك با كداميك از اين تجارب و كوشش هاى فكرى اجتماعى اسلام گرايان مشابهت دارد؟ ميزان توفيق اسلام گرايانى كه اهداف و آموزه هايى مشابه تفكيك داشته اند، چقدر بوده است؟ چه تحولاتى در درك و دريافت اسلام گرايان از شعار «الاسلام هو الحل» روى داده است؟ فهم و درك ناصواب از اين شعار چه خساراتى را تاكنون متوجه جهان اسلام ساخته است؟ مداقّه در سؤالاتى از اين دست مى تواند ما را در فهم بهتر و بصواب فضاى فكرى فرهنگى جهان اسلام يارى رساند و خصلت جامع نگرى را در ما تقويت نمايد.
4. از جمله مواردى كه مؤلف به اختصار به آنها اشاره نموده و با وجود اهميت بحث، عمدتاً به نقض نظريه تفكيك، آن هم با استفاده از آراى اشخاص متفق عليه همچون طباطبايى و مطهرى پرداخته است، مى توان در بخش «بررسى مكتب تفكيك در عرصه نظر» به مباحث «دانش دينى خالص، مسأله حجيّت ظهور و مسأله تأويل» اشاره نمود. نظر به محورى بودن چنين مواردى در تشريح و يا نقد نظريه تفكيك، بايسته بود اين گونه موارد به تفصيل مورد بحث قرار مى گرفت و ابعاد مسأله روشن تر مى شد.
5. در فصل سوم، هنگامى كه اصول مكتب تفكيك در عمل مورد بررسى قرار مى گيرد، يعنى ص 140، بند هفتم «مسأله معرفت خالصه»، مؤلف به اجمال به مبانى معرفتى يكى از آموزه هاى اساسى مكتب تفكيك اشاره مى كند. به نظر مى رسد تشريح و نقد مبناى معرفتى ديدگاه ها، چه از طرف مدافعان و چه از سوى منتقدان، سهم و تأثير بسزايى در علمى كردن فضاى بحث، شفافيت ديدگاه ها و دورى جستن از مغالطه داشته باشد. از اين رو، بايسته است اين گونه مباحثِ پايه اى، به صورت جدى، مورد بحث و بررسى قرار گيرد.
6. از جمله مسائلى كه برخى از ناقدان مكتب تفكيك بدان اشاره نموده اند، مخالفت اصحاب اين مكتب با فلسفه است و در اين خصوص، آثارى در نقد تفكيك و در دفاع از فلسفه سامان يافته است كه مؤلف رؤياى خلوص نيز اشاره اى به اين آثار نموده است.
اگر تاريخچه مدوّن و مضبوط مخالف با فلسفه را تهافت الفلاسفه غزالى بدانيم و سير تطور اين موافقت يا مخالفت را تا دوران امروزِ جهان اسلام دنبال نماييم، با آرا و