عبد الجبّار بن المبارك النهاوندى: أتيت سيّدى سنة تسع و مئتين ، فقلت له: جُعلت فداك ، إنّى رويت عن آبائك أنّ كلّ فتح فُتح بضلال فهو للإمام ، فقال: نعم؛۱
عبدالجبار بن مبارك نهاوندى مى گويد: در سال دويست و نه به خدمت سرورم رسيدم و عرض كردم: فدايت شوم! براى من از پدرانت روايت شده كه «غنايم جنگى» در زمان پيشوايان گمراه ، براى امام عصر عليه السلام است. ايشان فرمود: آرى.
عبدالجبار پس از تأييد امام ، خود را بنده ايشان مى خواند ، سپس نسبت به ازدواج و حجّ و كسب و كارش ار امام حليّت مى طلبد و مدّت ها بعد و آنگونه كه خود مى گويد ، به سال دويست و سيزده به خدمت امام مى رسد و آزادى خود را مى گيرد. امام آزادى او را مكتوب هم مى كند. كشّى همه اين قضايا را نقل مى كند و از جمله ، مكتوب امام را هم گزارش كرده است. از آنجا كه در اين مكتوب به جاى عبدالجبار بن مبارك ، عبداللّه بن المبارك آمده است ، بحث هايى را در علم رجال پديد آورده است. حضرت آيت اللّه خويى رحمه الله به نقل اين واقعه از سوى ابن شهر آشوب اشاره كرده كه آن را در احوال امام ابو جعفر باقر عليه السلام آورده و تاريخ آن را نيز 113 ذكر كرده است و از اين رو ، آن را با گزارش كشّى در تعارض مى بيند. ۲ از اين رو ، شايد تصور شود كه بهتر است ميان گزارش كشّى و ابن شهر آشوب جمع كرده و با توجه به تاريخِ 113 هجرى ، اين عرضه را از سوى عبداللّه بن مبارك و بر امام محمّد بن على الباقر عليه السلام بشماريم ، نه امام محمّد بن على الجواد عليه السلام ، امّا با مراجعه به شرح حال همه عبداللّه بن مبارك هاى عنوان شده در رجال ، به دست مى آيد كه هيچ يك با امام باقر عليه السلام هم طبقه نيستند ، مگر اين كه عبداللّه بن مبارك نهاوندى از معمّرين باشد و حدود يك قرن زيسته باشد. بقيه افراد عنوان شده به نام عبداللّه بن مبارك نيز مشكلات ديگرى دارند . اشكال گزارش كشّى اگر تصحيف در نسخه نباشد ، توجيهات متعدّد ديگرى دارد كه صاحب قاموس الرجال برخى از آنها را بر شمرده است ۳ .
1.رجال كشّى ، ج ۲ ، ص ۸۳۹ ، شماره ۱۰۷۶ .
2.معجم رجال الحديث ، ج ۱۰ ، ص ۲۸۵ ، شماره ۶۲۵۷.
3.قاموس الرجال ، ج ۶ ، ص ۶۰ ، ح ۳۹۴۸ و ص ۶۶ ، شماره ۴۴۸۴.