جايگاه سنّت در حوزه معرفت دينى - صفحه 19

را به تدبّر در آن ، دعوت كرد و كسانى را كه در آن تدبّر نمى كنند ، مورد سرزنش قرار داد؟!
ثانيا مبهم بودن قرآن ، با معجزه بودن آن ، سازگار نيست ؛ زيرا سخنى مى تواند معجزه باشد و ارتباطِ آورنده آن را با خداوند متعال ، اثبات نمايد كه براى مردمِ اهل آن زبان ، قابل فهم باشد . بنا بر اين ، سخنى كه عموم مردم ، قادر به درك آن نيستند ، معجزه و نشانه نبوّت نيست .
ثالثا بر پايه احاديث فراوانى كه از اهل بيت عليهم السلام رسيده اند ، عرضه سنّت بر قرآن ، يكى از معيارهاى تشخيص حديث صحيح از ناصحيح است . از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله روايت شده كه مى فرمايد:
إنَّ عَلى كُلِّ حَقٍّ حَقيقَةً، وَ عَلى كُلِّ صَوابٍ نوراً؛ فَما وافَقَ كِتابَ اللّهِ فَخُذوهُ، وَ ما خالَفَ كِتابَ اللّهِ فَدَعوهُ .۱
هر حقّى از حقيقتى برخوردار است ، و هر درستى ، از نورانيّتى . پس آنچه را كه موافق كتاب خداست ، بگيريد ، و آنچه را كه مخالف كتاب خداست ، رها كنيد .
بديهى است كه معيارْ بودن قرآن براى تشخيص درستى يا نادرستى سنّت (حديث) ، مبتنى بر امكان دستيابى به معانى قرآن و نيز حجّيت ظواهر آن است و چيزى كه خود ، مبهم و غير قابل فهم باشد ، نمى تواند ميزان شناخت چيزى ديگر شود.
رابعا در برخى احاديث، مبهم و غير قابل فهم بودن قرآن ، صريحا نفى شده است . براى مثال ، ابو لَبيد بَحرانى از امام باقر عليه السلام روايت كرده است كه :
فَمَن زَعَمَ أنَّ كِتابَ اللّهِ مُبهَمٌ، فَقَد هَلَكَ و أهلَكَ .۲

1.الكافى : ج ۱ ص ۶۹ ح ۱ ، الأمالى ، صدوق : ص ۴۴۹ ح ۶۰۸ ، المحاسن : ج ۱ ص ۳۵۴ ح ۷۴۹ ، بحار الأنوار : ج ۲ ص ۲۴۳ ح ۴۴ .

2.المحاسن : ج ۱ ص ۴۲۱ ح ۹۶۴ ، بحار الأنوار : ج ۹۲ ص ۹۰ ح ۳۴ .

صفحه از 34