حادیث در مورد مدح و ذم این گیاه، متفاوت است.
احاديثى كه درباره جرجير[۱]نقل شده ، بر سه گونه اند :
۱ . احاديثى كه جرجير را «گياه دوزخ» مى نامند و بر اين تصريح مى كنند كه اين گياه ، از آنِ امويان است ؛ يعنى دشمنان اهل بيت ، آن را مى خورند .
۲ . احاديثى كه از خوردن جرجير به هنگام شب يا پيش از خفتن ، نهى مى كنند .
۳ . حديثى كه در آن ، امام عليه السلام به صراحت ، ناميده شدن اين گياه را به «گياه دوزخ» ، رد كرده و حتّى به تهيّه مقدار فراوان ترى از آن براى خوراك شخصىِ خود ، فرمان داده است .
به نظر مى رسد كه احاديث دسته نخست ، افزون بر ضعف سند ، به سبب استدلالِ موجود در احاديث اخير ، قابل قبول نيستند . وانگهى ، اگر فرض كنيم كه گياهى ، امكان رويش در كنار دوزخ را دارد ، يا غذايى را دشمنان اهل بيت مصرف مى كنند ، آيا چنين گياه و غذايى ، نكوهيده خواهند بود و دوستداران اهل بيت ، نبايد از آنها بخورند؟
امّا احاديث دسته دوم ، احاديثى هستند كه به طور اصولى ، درباره سند و دلالت آنها اشكالى وجود ندارد . از همين رو ، پرهيز از خوردن اين گياه در هنگام شب يا پيش از خواب ، با احتياط طبّى ، موافق است ، مگر در صورتى كه خلاف قطعىِ اين امر ، به روش علمى اثبات شود و از اين طريق ، به عدم صدور اين احاديث نيز اطمينان حاصل گردد .
[۱]
. دانشنامه احادیث پزشکی ج ۲ ص ۲۷۱ (پاورقی) در توضیح جرجیر چنین آمده است:
جِرجير، گياهى است كه بر آب مىرويد، داراى برگهاى بريدهبريده و ساقه سفيد است و نوعى از آن، دشتى و نوع ديگر، بستانى (باغى) است (القانون فى الطبّ: ص ۵۶).
گياهى است داراى گلهاى سفيد ريز و برگهاى مركّب و سبز پُررنگ. در خشكى، در مناطق معتدل اروپا و آسيا در نزديك چشمهها و آبگيرها مىرويد. در سالاد از آن استفاده مىشود و به آن، مزهاى لذيذ مىدهد (المنجد: ص ۸۴).
علّامه مجلسى مىگويد: آنچه از كتابهاى بيشتر اطبّا برمىآيد، اين است كه آنچه در فارس به نام ترهتيزك [يا شاهى] شناخته شده، همان «جِرجير» عربى نيست؛ بلكه «رشاد» عربى است. ابن بيطار گويد: «جرجير، داراى دو نوع است: بستانى (باغى) و دشتى، و هر يك از آنها نيز براى خود، دو نوع دارد. يكى از دو نوع جرجير بستانى، داراى برگهاى پهن و پستهاىرنگ است، تندىِ كمترى دارد و نرم و خوشبو است؛ امّا نوع ديگر آن، داراى برگهاى نازك است و طعم بسيار تندى دارد».
[بديعى] در الاختيارات گفته است: «جرجير، داراى دو نوع: دشتى و باغى است. جرجير دشتى را ايهقان، و جرجيرِ باغى را در زبان فارسى، گيگر گويند. جرجيرِ دشتى را خردل بَرّى هم مىگويند و از بذر آن، به جاى خردل استفاده مىكنند». همو گفته است: «رشاد، همان حُرفِ عربى است كه در فارسى، آن را سپندان و ترهتيزك نيز مىگويند» (بحار الأنوار: ج ۶۶ ص ۲۳۸).