آية اللَّه سيّد روح اللَّه خاتمى (۱۲۸۵ - ۱۳۶۷ ش) : وى در سيزده سالگى به عنوان طلبه به آموختن علوم دينى در زادگاه خود (اردكان يزد) تحت نظر پدر پرداخت و تحصيلات تكميلى خود را در حوزه علميّه اصفهان به سرانجام رسانيد و از سيّد محمّد فشاركى اجازه اجتهاد گرفت. وى در اردكان، به فعّاليتهاى مذهبى و سياسى در مخالفت با حكومت ستمشاهى پرداخت. بعد از شهيد صدوقى به عنوان امام جمعه يزد و نماينده امام خمينى در آن استان منصوب شد. روزه راستين و آينه مكارم از آثار اوست. (گلشن ابرار: ج ۵، ص ۴۸۲).
مرحوم آية اللَّه شيخ مرتضى حائرى يزدى مىنويسد : آقاى سيّد روح اللَّه خاتمى، از مردى كه مورد وثوقش بود، نقل نمودند كه: پدرم مورد وثوق ميرزاى شيرازى بوده و از جانب ايشان در كربلا وكالت داشته و خودش سؤالات و وجوه و قبوض را به خدمت ميرزا، در سامرّا مىفرستاده است. [آنچه مربوط به جريان وكالت بوده است، يادم هست، كلمه وجوه يادم نيست]. مرحوم ميرزا نيز هر دو هفته يك مرتبه، جواب مىداده است. ظاهراً ميرزاى شيرازى به ايشان مىنويسد كه در صرف وجوه، دقّت زيادترى بنمايد و براى اين مطلب جريانى را نقل مىكند كه: خواب ديدم گفتند: حجّة العصر - عليه و آبائه التحيّة و الثناء - در حرم تشريف دارند و امر كردهاند كه شما دفتر خود را همراه بياورى.
ايشان دفترى را كه در آن وجوه پرداختى از سهم مبارك، به اشخاص ثبت بوده است، با خود ، خدمت ولىّ عصر امام زمان عليه السلام مىبرد. خدمت مىرسد و عرض ادب به جا مىآورد. ايشان مىفرمايند: «صورت را بخوان». [تقريباً] ايشان، مثلاً حدود ده قلم را مىخوانند. ايشان بيشتر آنها را مىفرمايند: «قبول ندارم». مثلاً آنچه يادم هست، حدود ثلث را مىفرمايند قبول دارم.
مرحوم ميرزا خدمت آقا و مولاى خود عرض مىكند: آقا! من بيشتر از اين از عهدهام ساخته نيست. به هر كس امر مىفرمايى، دفتر را تحويل مىدهم و من نيز از او تبعيت مىكنم.
آقا تبسّمى نموده، مىفرمايند: «خودت هستى؛ ولى مقدارى دقّت زيادتر بكن. پس از آن ، هر چه صلاح دانستى و به نظرت رسيد [عمل كن]. لذا شما هم - كه وكيل من در كربلا هستيد - دقّت زيادترى نماييد».[۱]