موضع پيامبر در برابر آينده رسالت - صفحه 10

ظاهرا نوعى خامى و سهل انگارى در مبانى عقيدتى شمرده مى شود.
پژوهشگر معاصر، آقاى مروان خليفات، از جمله كسانى است كه اين سؤال، به طور جدّى برايش مطرح شده و وى را به تأمّل وا داشته است. او براى يافتن پاسخ، به متون حديثى و تاريخى بازگشته، كه سير و سلوك او در منابع، نتيجه اى بسيار خواندنى به دست داده است. او در فصل سوم از باب دوم كتابش به بيان نتيجه گيرىِ مطالعه خود پرداخته است كه گزيده آن، چنين است :
ـ صحابه بسيار اندك سؤال مى كردند و آنچه را مى شنيدند، كم تر روايت مى نمودند.
ـ آنان به منع تدوين و نشر حديث، همّت گماشتند و افزون بر آن، حقايق بسيار اندكى از پيامبر خدا دريافتند. آنان ، خود تصريح كرده اند كه دلْ مشغولى هاى بسيار و گشت و گذارهاى فراوان در بازار، آنان را از فراگيرى سنّت و حقايق آن، باز داشته است. ۱
ـ صحابه در نقل ها بسيار اشتباه مى كردند. گاه فقط بخشى از حديث را نقل مى كردند و گاه، سخن ديگران را به پيامبر خدا نسبت مى دادند. گاه نيز آنچه را فرا گرفته بودند، فراموش مى كردند (كه خود بدين نكته تصريح كرده اند) و گاه، به خطا پاسخ مى گفتند و با تذكّر ديگران، حق را باز مى يافتند. برخى از صحابه، به تصريح آيات قرآنى، به نفاق گراييدند و برخى سر از ارتداد در آوردند. نيز بر اساس متون (نصوص) منقول در صحيحين، به گفته پيامبر خدا ، برخى از آنان، هيمه آتش اند و... .
آيا با اين همه، مى توان پنداشت كه پيامبر خدا مرجعيّت فكرى و زعامت سياسى

1.صحيح البخارى : ج ۶ ص ۲۶۷۶ ح ۶۹۲۰ .

صفحه از 14