آسیب شناسی عزاداری امام حسین علیه السلام - صفحه 18

انورش بودند . مى گويد : «وَ ما مِنْهُم أحَدٌ إلّا وَ دَمعُ عَينَيه يَتَرَقرَقُ على سَوادِها حُزْنا عَلى أمير الْمُؤمنين عليه السلام ؛ [يعنى : ]يكايك آنها ، بر اندوه بر امير المؤمنين عليه السلام ، چشمانشان آكنده از اشك شد» .
و به فرزندان آن جناب ، نظر كردم كه سرها به زير انداخته «و ما تَنَفّسَ منهم مُتنفِّسٌ إلّا وَ ظَنَنْتُ أنَّ شَظايا قَلبِه تخرُجُ منْ أنفاسِهِ» ؛ [يعنى : ]كسى از آنها نبود ، مگر اين كه گمان بُردم كه پاره هاى قلبش با نَفَس هايش بيرون مى آيد» .
مى گويد : اطبّا را جمع كردند و اثير بن عمر ، ريه گوسفند را باد كرد و داخل آن جراحت كرد و بيرون آورد . ديد به مغزِ سر ، آلوده است . حاضرين پرسيدند . «فَخَرَسَ و تَلَجلَجَ لسانُه» ؛ [يعنى :] به لكنت افتاد و زبانش بند آمد» .
مردم فهميدند و مأيوس شدند . پس سرها[يشان را] به زير انداختند ، آهسته مى گريستند ، از ترس آن كه زنان بشنوند ، جز اصبغ بن نُباته ، كه طاقت نياورد و نتوانست خوددارى كند ، «دون أن شَرقَ بعَبرَتِهِ» ، بلند گريست.
پس حضرت ، چشم باز كرد و بعد از كلماتى ، حبيب مى گويد گفتم : «يا أبا الحسن! لا يَهولَنَّكَ ما تَرى وَ إِنَّ جَرْحَكَ غَيرُ ضائِر فَإنّ البَردَ لا يُزيلُ الجَبَلَ الأصَمَّ وَ نَفْحَةَ الهَجيرِ لا يُجَفِّفُ البَحْرَ الخِضَمَ والصلُّ يَقوى إذا ارتَعَشَ وَ اللّيثُ يَضرى إذا خُدِش» ؛ [يعنى :] اى ابوالحسن ! آنچه مى بينى ، تو را به هراس نيندازد . جراحتت ، آسيبى به تو نمى زند . تگرگ ، صخره را از جا نمى كَنَد و باد گرم نيم روزى ، اقيانوس را نمى خشكانَد . بچّه افعى ، آن گاه نيرومند مى شود كه مرتعش شود ؛ و شير ، آن گاه خطرناك مى شود كه زخمى شود» .
بعد، حضرت ، جوابى داد و اُمّ كلثوم، شنيد و گريست . حضرت ، او را خواست . داخل شد ، خدمت پدر بزرگوارش .
ظاهرِ اين نقل ، چنين است كه در حضور همه آن جماعت آمد و عرض كرد : «أنتَ شَمسُ الطالبيّين وَ قَمَرُ الهاشِميّين دَسّاسُ كُثبها المُتَرَصِّدُ وَ أرقَم أجَمَتُها المُتَفقّد ، عِزُّنا إذا شاهَتِ الوُجوه ذِلّاً ، جَمعَنا إذا الْمُوكِبُ الْكَثِير قلّاً تا آخر ؛ [يعنى :] تو خورشيد خاندان طالب و ماه بنى

صفحه از 35