آسیب شناسی عزاداری امام حسین علیه السلام - صفحه 20

مى گويد :
اين قصّه ، البته در كوفه بوده، و اگر در مدينه بود ، بايد اوّلِ خلافت آن حضرت باشد ؛ زيرا كه قبل از آن ، مسجد و منبرى براى آن حضرت نبود . عمر شريف حضرت ابى عبد اللّه عليه السلام در آن زمان ، زيادت از سى سال بود[ه است] . اظهار تشنگى كردن در آن مجلسِ عام و تكلّم كردن در اثناى خطبه [خواندن پدرش على عليه السلام ] ، مكروه است يا حرام با مقام امامت [پدرش]، بلكه با اوّلْ درجه عدالت ، بلكه با رُسوم متعارف انسانيت ، مناسبتى ندارد . ۱
محدّث نورى ، در ادامه ، براى توضيح بيشتر در باره دروغ بودن اين داستان مى افزايد كه از آن جا كه دروغگو ، كم حافظه است ، جاعل اين داستان ، از يك سو ابوالفضل عليه السلام را كودكى خُردسال معرّفى مى كند ، و از سوى ديگر مى گويد كه در جنگ صِفّين ـ كه دو سه سال پس از اين واقعه اتفاق افتاده ـ ، وى هشتاد نفر را به هوا پرتاب كرده است ، به گونه اى كه وقتى نفر هشتادم را به هوا پرتاب كرد ، هنوز اوّلى به زمين برنگشته بود و هر كدام را كه به زمين بر مى گشت ، با شمشير به دو نيم مى نمود!

3 . پيمان گرفتن زينب عليهاالسلام از حبيب بن مُظاهر

نمونه اى ديگر از گزارش هاى دروغ ، اين كه مى گويند : جناب زينب عليهاالسلامدر شب عاشورا ، به جهت همّ و غم و خوف از اعدا ، در ميان خيمه ها سِير مى كرد ، براى استخبارِ حالِ اَقربا و انصار . ديد حبيب بن مُظاهر ، اصحاب را در خيمه خود جمع كرده و از آنها عهده مى گيرد كه فردا نگذارند اَحَدى از بنى هاشم ، قبل از ايشان به ميدان بروند ، به شرحى طولانى . آن مُخدّره ، مسرورا آمد پشت خيمه ابو الفضل عليه السلام ، ديد آن جناب نيز بنى هاشم را جمع كرده و به همان قِسم، از ايشان عهد مى گيرد كه نگذارند اَحَدى از انصار ، پيش از ايشان به ميدان رود . مُخدّره ، مسرور در خدمت حضرت رسيد و تبسّم كرد . حضرت، از تبسّم او تعجّب كرد و سبب پرسيد. آنچه

1.همان جا .

صفحه از 35