فرود آمد ـ و آن جا در صلح بود و حذيفه ، پس از نهاوند ، با ساكنان قومِس مصالحه كرده بود ـ . پس به جرجان آمد و با مردم آن جا در مقابل دويست هزار [سكّه] ، قرارداد صلح بست . سپس به طميسه آمد كه همه اش از مازندران است ـ كه شهرى است در كرانه دريا ، و طُميسه ۱ در مرز جُرجان است ـ . مردم آن جا چنان با او جنگيدند كه نماز خوف خواند . او به حذيفه گفت : پيامبر خدا چگونه نماز خوف گزارد ؟ حذيفه به وى آموخت و سعيد ، نماز خوف به جا آورد ، در حالى كه آنان درگير نبرد بودند . سعيد در جنگ آن روز ، با شمشير به دوش مردى مشرك زد كه از زير آرنجش بيرون آمد و مشركان را محاصره كردند . آنها درخواست امان كردند و سعيد به آنها امان داد كه يك مرد از آنها كشته نشود . سپس دژ را فتح كردند و بجز يك مرد ، همه را كشتند ، و هر چه را در دژ بود ، تصاحب نمودند . ۲
همچنين در نقلى مربوط به بعد از خلافت عثمان در زمان معاويه ، آمده است :
حسين عليه السلام بر معاويه وارد شد و به عنوان رزمنده در سپاهى كه فرماندهش يزيد بن معاويه بود ، عازم قسطنطنيه گرديد . ۳
ليكن در موضوع شركت جستن امام حسين عليه السلام در اين نبردها ، به چند نكته بايد توجّه كرد :
الف ـ اگر چنين اتّفاقى افتاده بود ، جزئيّات شركت كردن امام عليه السلام در اين جنگ ها ثبت مى شد ؛ چرا كه آنان با توجّه به موقعيت سياسى ـ اجتماعى شان ، قطعا به عنوان يك سرباز ساده ، در جنگ ، شركت نمى كردند .
۱.طميسه (گُميشان) ، شهركى است در دشت مازندران و فاصله آن تا سارى ، شش فرسنگ است (معجم البلدان : ج ۴ ص ۴۱) .
۲.تاريخ الطبرى : ج ۴ ص ۲۶۹ ، الكامل فى التاريخ : ج ۲ ص ۲۴۸ ، البداية والنهاية : ج ۷ ص ۱۵۴ ، تاريخ ابن خلدون : ج ۲ ص ۵۸۲ همگى تقريبا با همان الفاظ .
۳.تاريخ دمشق : ج ۱۴ ص ۱۱۱ ، بغية الطلب فى تاريخ حلب : ج ۸ ص ۲۵۶۲ ، البداية والنهاية : ج ۸ ص ۱۵۱ .