حدیث :
بالسّند المتّصل إلى حجّة الفرقة و ثقتها، محمّد بن يعقوب الكليني، رضي اللّه عنه، عن علي بن إبراهيم، رفعه إلى أبي عبد اللّه، عليه السّلام، قال: طلبة العلم ثلاثة. فاعرفهم بأعيانهم و صفاتهم: صنف يطلبه للجهل و المراء، و صنف يطلبه للاستطالة و الختل، و صنف يطلبه للفقه و العقل. فصاحب الجهل و المراء موذ ممار متعرّض للمقال في أندية الرّجال بتذاكر العلم و صفة الحلم، قد تسربل بالخشوع و تخلّى من الورع، فدقّ اللّه من هذا خيشومه و قطع منه حيزومه. و صاحب الاستطالة و الختل ذو خبّ و ملق، يستطيل على مثله من أشباهه، و يتواضع للأغنياء من دونه، فهو لحلوائهم هاضم و لدينه حاطم، فأعمى اللّه على هذا خبره و قطع من آثار العلماء أثره. و صاحب الفقه و العقل ذو كآبة و حزن و سهر، قد تحنّك في برنسه و قام اللّيل في حندسه، يعمل و يخشى و جلا، داعيا مشفقا مقبلا على شأنه، عارفا بأهل زمانه مستوحشا من أوثق إخوانه، فشدّ اللّه من هذا أركانه و أعطاه يوم القيامة أمانه.
ترجمه :
فرمود حضرت صادق، عليه السلام: طلب كنندگان علم سهاند. پس بشناس آنها را به شخصيات و صفاتشان. يك صنف طلب مىكنند آن را براى جهل و جدال. و يك صنف طلب مىكنند آن را براى رفعت جستن و فريب دادن. و يك صنف طلب مىكنند آن را براى دانش و بينش.
پس، داراى جهل و جدال آزارده است و جدل كن است، تعرض كن گفتگوهايى است در انجمن مردان به گفتگوى دانش و توصيف بردبارى، پوشيده است پيراهن فروتنى را، و تهى گرديده از پرهيزگارى. پس، بكوبد خداوند از اين روى بينى او را، و دو تا كند از آن كمر او را.
و صاحب بلند پروازى و فريب داراى فريب است و چاپلوسى، بلندى جويد بر مثل خود از شبيهان خويش، و فروتنى كند از براى دارايان از غير خود. پس او حلواى آنان را هضم كننده، و دين خود را شكننده است. پس، كور كند خداوند بر اين جهت بينايى او را، و جدا كند از نشانههاى دانشمندان نشانۀ او را.
و داراى دانش و بينش داراى شكستگى و اندوه و شب زندگى است، حنك بندد بر كلاه خود، و برخيزد شب را در تاريكى آن، عمل مىكند و مىترسد ترسيدنى، خواننده است، بر حذر است، رو آورنده است بر شأن خويشتن، شناسندۀ مردم زمان خود است، وحشتناك است از موثقترين برادران خود. پس، محكم كند خداوند از اين روى پايههاى او را، و ببخشايد به او در روز رستاخيز امان خود را.
اصول كافى، ج ١، ص ۴٩، «كتاب فضل العلم» ، «باب النوادر» ، حديث ۵