بحثى در باره حكميّت - صفحه 9

لذا در عهدنامه معروف خود به مالك اشتر نوشت :
و إن عَقَدتَ بَينَكَ و بَينَ عَدُوِّكَ عُقدَةً أو ألبَستَهُ مِنكَ ذِمَّةً فَحُط عَهدَكَ بِالوَفاءِ ، وَ ارعَ ذِمَّتَكَ بِالأَمانَةِ، وَ اجعَل نَفسَكَ جُنَّةً دونَ ما أعطَيتَ ؛ فَإِنَّهُ لَيسَ مِن فَرائِضِ اللّهِ شَيءٌ النّاسُ أشَدُّ عَلَيهِ اجتِماعا ـ مَعَ تَفَرُّقِ أهوائِهِم و تَشَتُّتِ آرائِهِم ـ مِن تَعظيمِ الوَفاءِ بِالعُهودِ، و قَد لَزِمَ ذلِكَ المُشرِكونَ فيما بَينَهُم دونَ المُسلِمينَ؛ لِمَا استَوبَلوا مِن عَواقِبِ الغَدرِ . فَلا تَغدِرَنَّ بِذِمَّتِكَ، و لا تَخيسَنَّ (تَحبِسَنَّ) بِعَهدِكَ، و لا تَختِلَنَّ عَدُوَّكَ؛ فَإِنَّهُ لا يَجتَرِئُ عَلَى اللّهِ إلّا جاهِلٌ شَقِيٌّ ، و قَد جَعَلَ اللّهُ عَهدَهُ و ذِمَّتَهُ أمنا أفضاهُ بَينَ العِبادِ بِرَحمَتِهِ، و حَريما يَسكُنونَ إلى مَنَعَتِهِ و يَستَفيضونَ إلى جِوارِهِ؛ فَلا إدغالَ و لا مُدالَسَةَ و لا خِداعَ فيهِ .۱و اگر با دشمنت پيمانى نهادى و در ذمّه (بر گردن) خود ، او را امان دادى ، به عهد خود وفا كن و آنچه بر ذمّه گرفته اى، ادا كن و خود را چون سپرى در برابر پيمانت قرار بده ؛ زيرا مردم بر هيچ چيز از واجب هاى خدا ، به شدّتِ بزرگ شمردن وفاى به عهد ، متّفق نيستند ، با همه خواسته هاى گوناگونى كه دارند و رأى هايى مخالف همديگر كه دارند. و افزون بر مسلمانان ، مشركان نيز وفاى به عهد را در بين خود لازم مى شمارند ؛ چون زيان ناگوار پيمان شكنى را چشيده اند . پس در آنچه به عهده گرفته اى ، خيانت مكن و پيمانى را كه بسته اى ، مشكن و دشمنى را كه در پيمان تو است ، فريب مده؛ زيرا جز نادانِ بدبخت ، بر خدا دليرى نمى كند و خداوند ، پيمان و ذمّه خود را امان قرار داده و از روى رحمت به بندگان ، آن را بر عهده همه نهاده است و چون حريمى استوار ساخته تا در آن بيارامند و به آن ، پناه ببرند. پس در پيمان، نه خيانت و نه فريب و نه مكرى در كار است.
اگر امام على عليه السلام اين اصل اساسى اسلام را نقض كند ، چه انتظارى از ديگران مى توان داشت؟

1.سير أعلام النبلاء: ۲ / ۳۲۰ / ۶۱، الاستيعاب: ۳ / ۱۵۱ / ۱۷۸۸.

صفحه از 10