بحثى در باره فطرت خداشناسى - صفحه 3

گفتنى است كه آيات و احاديثِ ميثاق فطرى را دو گونه مى توان تفسير كرد :
1 . ظاهر اين آيات و احاديث ، به مرحله اى از حيات انسان ها اشاره مى كند كه پيش از پيدايش دنياست و در آن ، خداوند ، خود را به همه انسان ها معرّفى كرده و آنان را با «آيا من پروردگار شما نيستم؟» مخاطب ساخته است و همه آنها در پاسخ ، «چرا» گفته اند و به ربوبيّت پروردگار خود اعتراف كرده اند . بدين سان ، ميثاقى ميان انسان و خدا بسته شده است كه پيمان فطرى ناميده مى شود . اثر اين ميثاق ، معرفت قلبى انسان به خداست كه در وضعيت خاصّى بروز مى كند ، هر چند كسى خصوصيات مكان ميثاق را به ياد نمى آورد ، چنان كه امام صادق عليه السلام در تبيين آيه ميثاق مى فرمايد :
ثَبتَتَ المَعرِفَةُ و نَسُوا الوَقتَ و سَيَذكُرونَهُ يَوما ، و لَولا ذلِكَ لَم يَدرِ أحَدٌ مَنْ خالِقُهُ و لا مَن رازِقُهُ .۱
معرفت ، استوار شد و موقف [پيمان و ميثاق] را از ياد بردند و به زودى ، آن را به ياد خواهند آورد و اگر چنين نبود ، هيچ كس ، نه خالق خود را مى شناخت و نه روزى رسان خود را .
2 . احتمال ديگر ، اين است كه مقصود از سؤال و جواب و پيمان ، به صورت مرسوم نباشد ؛ بلكه مقصود ، پيمانِ فطرت انسان با خداوند متعال باشد . اعتراف او به ربوبيّت خداى يگانه نيز همان شناختى است كه خداوند در فطرت (سرشت) بشر قرار داده و ثبت فرموده است . ۲
دسته سوم ، نُصوصى (متونى) هستند كه طبيعت انسان را به گونه اى ترسيم مى كنند كه وقتى در بن بست سختى ها قرار بگيرد ، موانع شناخت ، از جلوى ديده جان وى كنار مى روند و در اين حال ، با همه وجود ، خدا را احساس مى كند و دست نياز به

1.ر . ك : ص ۱۷۸ ح ۵۱ .

2.ر . ك : تقريرات فلسفه امام خمينى : ج ۲ ص ۳۱ .

صفحه از 5