عصر رسالت و دوره نزول قرآن ناظر است و بخش دوم آن يعنى فقره (وَ لَا مِنْ خَلْفِهِ) به دوران پس از نزول اشاره دارد كه از زمان رحلت پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله تا قيامت را در بر مىگيرد.
سه. در آيه نفى باطل ، از دو برهان لِمّى و اِنّى براى نفى تحريف استفاده شده است ، به اين صورت كه در فقره پايانى آيه قبل، از قرآن با عنوان «كتاب عزيز» ياد شده است: (وَ إِنَّهُ لَكِتَبٌ عَزِيزٌ) . عزيز ، از ريشه «الأرض العَزاز (زمين نفوذناپذير)»، به معناى استوارى و نفوذناپذيرى است و معناى آيه آن است كه قرآن به سبب ويژگى استوارى درونى و نفوذناپذير بودن، هيچ باطلى را به خود راه نمىدهد. اين برهان از نوع برهان «إنّ» است كه در پايان آيه 41 از سوره فصّلت و به عنوان برهانى پيش از ذكر مدّعا منعكس شده است. از سويى ديگر، در پايان آيه، قرآن ، كتابى «فرو فرستاده شده از سوى خداوند حكيم و حميد» معرفى شده است: (تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ). چنين بيانى ، ناظر به برهان «لِم» است؛ يعنى از آن جا كه منشأ نزول قرآن ، خداوند حكيم و حميد است، هيچ گونه باطل در قرآن راه نمىيابد ؛ زيرا اگر خداوند اجازه ورود باطل را به قرآن بدهد ، مخالف حكمت اوست كه قرآن را كتاب هدايت و ناسخ همه كتب آسمانى پيشين معرفى كرده است، چنان كه دادن اجازه ورود باطل به قرآن ، به معناى پذيرش مَشوب بودن قرآن است كه اين امر با پيراسته و حميد بودن خداوند ، ناسازگار است. ۱
سوم. آيه رصد الهى
آيات 26 - 28 سوره جنّ بيان مىكنند كه خداوند ، عالم به غيب است و هيچ كس را از آن آگاه نمىكند، مگر پيامبرى كه از او خشنود است و خداوند بر پيامبران خويش