۱۷۸.پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله : هنگامى كه به آسمان برده شدم ... ، چون به آسمان هفتم رسيدم ... ، جبرئيل عليه السلام گفت : سرت را بگردان !
من به طرف راست عرش نگريستم . ديدم بر پايه راست عرش ، نوشته است : «خدايى جز من نيست . يگانه هستم و انبازى ندارم . محمّد ، فرستاده من است . على را پشتيبان او قرار دادم . اى احمد ! نام تو را از نام خودم مشتق كردم . من ، خداى محمود و حميدم . من ، خداى على (والا / بلندمرتبه) هستم . نام پسرعمويت را هم از نام خودم بر گرفتم . اى ابو القاسم ! برو كه راهنما و رهيافتهاى . خوش آمدى ، و خوش باز مىگردى» .
2 / 7
انواع وحى به طور كلّى
قرآن
(و هيچ بشرى را نرسد كه خدا با او سخن گويد ، جز از راه وحى، يا از فرا سوى حجابى ، يا فرستادهاى را بفرستد و به اذن او ، هر چه بخواهد ، وحى نمايد . آرى . اوست بلندمرتبه سنجيدهكار ، و همين گونه ، وحى از امر خودمان را به سوى تو وحى كرديم . تو نمىدانستى كتاب چيست و نه ايمان [كدام است] ؛ ولى آن را نورى گردانيديم كه هر كس از بندگان خود را بخواهيم ، به وسيله آن ، راه مىنماييم)
حديث
۱۷۹.التوحيد عليه السلام- در مناظره امام على عليه السلام با زنديق -:[امام على عليه السلام ]فرمود: «امّا سخن او كه : (هيچ بشرى را نرسد كه خدا با او سخن گويد ، مگر از راه وحى، يا از فرا سوى حجابى، يا فرستادهاى بفرستد و به اذن او ، هر چه بخواهد ، وحى نمايد) و اين سخنش كه : (خدا ، با موسى سخن گفت ، سخن گفتنى) و اين سخنش كه : (پروردگار آن دو ، ايشان را ندا داد) و اين سخنش كه : (اى آدم ! تو و همسرت ، در بهشت، ساكن شويد) . امّا اين كه فرمود : (و هيچ بشرى را نرسد كه خدا با او سخن بگويد ، مگر از راه وحى، يا از پسِ حجابى)، يعنى : هيچ بشرى را نسِزَد كه خدا با او سخن گويد ، مگر با وحى ، و اين وحى ، جز از پسِ حجابى صورت نمىپذيرد (يا فرستادهاى بفرستد و او به اذن وى ، آنچه بخواهد ، وحى مىكند)۱ . خداوند - تبارك و تعالى - كه بسى بلندمرتبه است ، چنين فرموده است . گاه به پيامبر ، از سوى فرستادگان آسمان ، وحى مىرسيد . پس فرستادگان آسمان ، به فرستادگان زمين مىرساندند ، و گاه ميان فرستادگان زمينى و پيامبر ، كلام برقرار مىشده است ، بدون آن كه از طريق فرستادگان اهل آسمان ، كلام ارسال شود .
پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود : "اى جبرئيل ! ... پس تو وحى را از كجا مىگيرى ؟" . گفت : از اسرافيل مىگيرم . پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود : "اسرافيل ، از كجا مىگيرد ؟" . گفت : از فرشته بالاترش ، از روحانيان . فرمود : "آن فرشته ، از كجا مىگيرد ؟" . گفت : به نحوى در دلش افكنده مىشود . اين ، وحى است و آن ، كلام خداوند عزّ وجلّ است و كلام خدا ، به يك گونه نيست . گونهاى از آن ، به صورت سخن گفتن خدا با فرستادگان است . گونهاى از آن ، به صورت افكندن در دل آنهاست . گونهاى از آن ، به صورت رؤيايى است كه فرستادگان مىبينند و گونهاى از آن ، به صورت وحى و فرو فرستادن است كه تلاوت و خوانده مىشود . اينها ، همه كلام خداست . پس به همين مقدار كه در باره كلام خدا برايت گفتم ، بسنده كن ؛ زيرا معناى كلام خدا ، يكسان نيست برخى از آن ، چيزى است كه فرستادگان آسمان به فرستادگان زمين مىرسانند» .
زنديق گفت : آسودهام نمودى - خدا ، آسودهات گرداند - و گره از كارم گشودى . خدايت ، پاداش بزرگ دهد ، اى امير مؤمنان !