357
شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج۱

از: تدوين قرآن در دوران خلفا؛ وجود مصحف امير المؤمنين عليه السلام؛ ۱ وجود مصاحف صحابه. اكنون به بررسى اين سه دليل مى‏پردازيم :

اول. تدوين قرآن در دوران خلفا

چنان كه در آغاز اين نگاشته اشاره شد ، ابهام در تاريخ جمع و تدوين قرآن ، از زمينه‏هاى شكل‏گيرى شبهه تحريف است . بر اين اساس، محدّث نورى در زمان نگارش كتابش بر اين باور بود كه چون قرآن در دوران خلفا و بدون نظارت معصوم جمع و تدوين شده، از دو جهت كاستى در آن راه يافته است: نخست آن كه شيوه گردآورى آيات قرآن با مراجعه به آنچه افراد بر روى ابزارهاى ساده نگاشته بودند يا با تكيه به محفوظات آنان، زمينه طبيعى از دست رفتن بخشى از آيات را فراهم مى‏سازد.
افزون بر اين، شواهد تاريخى نشان مى‏دهند كه عثمان برخى از آياتى كه با حكومت او در چالش بود، يا اشاره و صراحتى به ولايت حضرت امير عليه السلام داشته از قرآن حذف كرده و مانع كتابت آنها شده است، ۲ بنا بر اين ، از نظر محدّث نورى پذيرش راهيافت تحريف از نوع كاستى در قرآن ، اجتناب ناپذير است.
اين استدلال را مى‏توان بدين صورت ترسيم كرد: قرآن در زمان عثمان بدون نظارت معصوم جمع و تدوين شد (صغرا)؛ جمع قرآن بدون نظارت معصوم زمينه راهيافت كاستى از روى خطا يا عمد را فراهم مى‏سازد (كبرا)؛ پس در قرآن ، تحريف از نوع كاستى راه يافته است (نتيجه).

نقد دليل‏

صغرا و كبراى قياس ، هر دو مردود است؛ زيرا ادعاى جمع و تدوين قرآن در زمان

1.فصل الخطاب : ص ۱۲۰ - ۱۲۴ .

2.صيانة القرآن من التحريف : ص ۲۱۰ - ۲۱۳ .


شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج۱
356

خداوندا ، كسانى كه پيامبرانت را تكذيب، كعبه ات را ويران و كتابت را تحريف كرده‏اند، لعنت كن.
پيداست كه مقصود از تحريف در اين روايت ، تحريف معنوى است ، نه تحريف لفظى ؛ زيرا اگر مقصود، تحريف لفظى و ظاهرى بود، مى‏بايست مقصود از تكذيب پيامبران، يا ويران كردن كعبه ، تكذيب و ويران كردن ظاهرى كعبه باشد، در حالى كه تكذيب در امّت اسلامى جز به معناى معنوى آن تحقق نيافته، و كسى كعبه را ويران نكرده است ؛ بلكه آن را از معنا و هوّيت واقعى‏اش عارى ساخته‏اند، چنان كه در روايات ديگر بدان تصريح شده است. گواه مدعا ، روايتى ديگر از امام باقر عليه السلام خطاب به سعد الخير است كه در آن آمده است:
وَ كانَ مِن نَبذِهِمُ الكِتابَ أَن أَقاموا حُرُوفَه وَ حرَّفوا حُدودَهُ . 1
آنان حروف و الفاظ قرآن را پاس داشتند ، اما حدود آن را تحريف كردند .

بررسى روايات نشان مى‏دهد هيچ يك از آنها به طور صريح بر رهيافت تحريف در قرآن دلالت ندارند.

3. ادله تاريخى مدعيان تحريف‏

چنان كه بيان كرديم از ميان ادله دوازده‏گانه محدّث نورى ، پنج دليل را مى‏توان ادله تاريخى مورد ادعاى او برشمرد كه عبارت اند از: شيوه گردآورى قرآن؛ وجود مصحف امام على عليه السلام؛ وجود مصحف عبد اللَّه بن‏مسعود ۲؛ وجود مصحف ابىّ بن كعب؛ ۳ حذف آيات به دستور عثمان.
در تحليل اين پنج دليل مى‏توان آنها را به سه دليل اصلى بازگرداند كه عبارت اند

1.الكافى : ج ۸ ص ۵۳ ؛ البيان (علامه بلاغى) : ص ۲۲۹.

2.فصل الخطاب : ۱۳۵ - ۱۴۳ .

3.فصل الخطاب : ص ۱۴۴ - ۱۴۸ .

  • نام منبع :
    شناخت‌نامه قرآن برپايه قرآن و حديث ج۱
تعداد بازدید : 15552
صفحه از 500
پرینت  ارسال به