ابو عبّاس عبد اللَّه بن جعفر حِميَرى قمى

ابو عبّاس عبد اللَّه بن جعفر حِميَرى قمى

نامه هايى از سوى امام مهدى عليه السلام دارد.

شيخ و بزرگ اهل قم، ثقه و از اصحاب امام هادى عليه السلام و امام عسكرى عليه السلام است. پس از سال ۲۹۰ ، وارد كوفه شد و اهالى اين شهر ، از او حديث شنيدند و بسيار نقل كردند. او كتاب ها، رساله ها و نيز نامه هايى از سوى امام مهدى عليه السلام دارد (ر. ك : رجال النجاشى : ج ۲ ص ۱۸ ش ۵۷۱ الفهرست ، طوسى: ص ۱۶۷ ش ۴۳۹ رجال الطوسى: ص ۳۸۹ ش ۵۷۲۷ ، ص ۴۰۰ ش ۵۸۵۷ ، رجال البرقى: ص ۶۰) .

الغيبة للطوسي:أخبَرَنا جَماعَةٌ ، عَن مُحَمَّدِ بنِ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ بنِ موسَى بنِ بابَوَيهِ ، عَن أحمَدَ بنِ هارونَ الفامِيِّ ، قالَ : حَدَّثَنا مُحَمَّدُ بنُ عَبدِ اللَّهِ بنِ جَعفَرٍ الحِميَرِيُّ ، عَن أبيهِ عَبدِ اللَّهِ بنِ جَعفَرٍ الحِميَرِيِّ ، قالَ : خَرَجَ التَّوقيعُ إلَى الشَّيخِ أبي جَعفَرٍ مُحَمَّدِ بنِ عُثمانَ بنِ سَعيدٍ العَمرِيِّ - قَدَّسَ اللَّهُ روحَهُ - فِي التَّعزِيَةِ بِأَبيهِ رَضِيَ اللَّهُ تَعالى  عَنهُ .

وفي فَصلٍ مِنَ الكِتابِ : «إنّا للَّهِ  وإنّا إلَيهِ راجِعونَ ، تَسليماً لِأَمرِهِ ورِضاً بِقَضائِهِ ، عاشَ أبوكَ سَعيداً وماتَ حَميداً فَرَحِمَهُ اللَّهُ وأَلحَقَهُ بِأَولِيائِهِ ومَواليهِ عليهم السلام ، فَلَم يَزَل مُجتَهِداً في أمرِهِم ، ساعِياً فيما يُقَرِّبُهُ إلَى اللَّهِ عزّ و جلّ وإلَيهِم ، نَضَّرَ اللَّهُ وَجهَهُ ، وأَقالَهُ عَثرَتَهُ» .

وفي فَصلٍ آخَرَ : «أجزَلَ اللَّهُ لَكَ الثَّوابَ وأَحسَنَ لَكَ العَزاءَ ، رُزِئتَ[۱]ورُزِئنا وأَوحَشَكَ فِراقُهُ وأَوحَشَنا ، فَسَرَّهُ اللَّهُ في مُنقَلَبِهِ ، (و) كانَ مِن كَمالِ سَعادَتِهِ أن رَزَقَهُ اللَّهُ تَعالى  وَلَداً مِثلَكَ يَخلُفُهُ مِن بَعدِهِ ، ويَقومُ مَقامَهُ بِأَمرِهِ ، ويَتَرَحَّمُ عَلَيهِ ، وأَقولُ : الحَمدُ للَّهِ  ، فَإِنَّ الأَنفُسَ طَيِّبَةٌ بِمَكانِكَ ، وما جَعَلَهُ اللَّهُ عزّ و جلّ فيكَ وعِندَكَ ، أعانَكَ اللَّهُ وقَوّاكَ ، وعَضَدَكَ ووَفَّقَكَ ، وكانَ لَكَ وَلِيّاً وحافِظاً ، وراعِياً وكافِياً» .

الغيبة ، طوسى-با سندش به نقل از عبد اللَّه بن جعفر حِميَرى-: توقيعى به شيخ ابو جعفر محمّد بن عثمان بن سعيد عَمرى - كه خداوند ، روحش را پاك بدارد - در تسليت فوت پدرش - كه خداى متعال از او خشنود باد - رسيد و در بخشى از آن نوشته آمده بود : «ما از آنِ خداييم و به سوى او باز مى گرديم ، در برابر فرمانش تسليم و به قضايش خشنود هستيم . پدرت سعادتمندانه زيست و ستوده در گذشت . خداوند ، او را رحمت كند و به اوليا و دوستدارانش ملحق كند كه همواره در كار آنان كوشا بود و تلاشش در كارهايى بود كه او را به خداى عزّ و جلّ و به ايشان نزديك مى كرد ! خداوند ، رويَش را خرّم گرداند و لغزشش را ناديده بگيرد!» .

و در بخشى ديگر ، آمده بود : «خدا پاداشت را فراوان و عزادارى ات را نيكو كند ! مصيبت تو ، مصيبت ما هم هست و جدايى اش تو و ما را تنها كرده است . خداوند ، او را در بازگشتگاهش شادمان كند ! از كمال سعادتش ، آن بود كه خداى متعال ، فرزندى مانند تو را روزى اش نمود كه جايش را پس از او بگيرد و به فرمانش ، بر جاى او بنشيند و براى او رحمت الهى طلب كند ، و من مى گويم : خدا را سپاس كه جان ها از جايگاهت و از آنچه خداوند عزّ و جلّ در تو و نزد تو قرار داده ، خشنودند . خداوند ، تو را يارى دهد و نيرومند سازد و پشتيبانى ات كند و موفّقت نمايد و سرپرست و نگهدار و مراقب و كفايت كننده ات باشد!» .[۲]


[۱] الرُّزْءُ : المُصِيبةُ بِفَقْدِ الأعزّة (النهاية : ج ۲ ص ۲۱۸ «رزأ») .

[۲] الغيبة ، طوسى : ص ۳۶۱ ح ۳۲۳ (با سند معتبر) ، كمال الدين : ص ۵۱۰ ح ۴۱ ، الاحتجاج : ج ۲ ص ۵۶۲ ح ۳۵۳ ، بحار الأنوار : ج ۵۱ ص ۳۴۸ .