و همانا ما آدمى را از عصارهاى از گل آفريديم، سپس او را به نطفهاى در قرارگاه استوار بدل كرديم؛ آنگاه نطفه را خون بستهاى ساختيم و آن خون بسته را پارهگوشتى كرديم و آن پارهگوشت را به استخوانهايى مبدل گردانيديم، و بر آن استخوانها گوشت پوشانيديم، پس او را به آفرينشى ديگر بازآفريديم. پس بزرگوار است خداوند كه نيكوترينِ آفرينندگان است. سپس شما پس از اين، بىگمان مردگانيد؛ آن گاه در روز بازپسين برانگيخته مىشويد).
انسانِ قرآن، به رغم ترسيم برخى متون دينى تحريف شده پيشين، سرشته شده بر خباثت ذاتى نيست ، بلكه داراى دو وجهه مُلكى و ملكوتى است. او افزون بر خواصّ جمادى، نباتى و حيوانى، داراى نيروى «ادراك و شعور» و «اختيار» است؛ خصيصههايى كه او را به عنوان فرزند بالغ هستى، خليفه و امانتدار خدا، و نگارنده سرنوشت خويش مىسازند:
(إِنَّا هَدَيْنَهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَ إِمَّا كَفُورًا.1
همانا ما راه را به او [انسان] نُموديم، سپاسگزار باشد يا ناسپاس).
بر اساس اين نگرش، سرشت هر انسانى ، هم خاستگاه الهى و متعالى است و هم منبع تمايلات طبيعى و پست؛ تا خود به كدام سوى گام نهد.
از جهان دو بانگ مىآيد به ضدتا كدامين را تو باشى مستعدّ
آن يكى بانگش نُشور اتقياوين دگر بانگش فريب اشقيا.2
(وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا * وَ قَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا .3
سوگند به نفس و آنچه آن را درست كرد . پليدكارى و پرهيزكارىاش را به آن الهام نمود. هر كس كه آن را پاك كرد رستگار شد، و هر كس كه آلودهاش كرد، قطعاً باخت).
1.انسان : آيه ۳.
2.مثنوى معنوى : ص۷۰۶ دفتر چهارم ، «نصيحت دنيا اهل دنيا را».
3.شمس : آيه ۷ - ۱۰.