آن است كه گوينده در سخن خويش كلماتى يكوزن و آهنگين بياورد. سجع در نثر، حكم قافيه را در شعر دارد . به جاى «سجع» در مورد قرآن، واژه «فاصله» را نهادهاند. 1 سجع را سه گونه دانستهاند:
1. سجع متوازن، آن است كه كلمات آخر جملهها، هم در وزن (هجا) و هم در حرفرَوى،2 مطابق باشند، مانند كار و بار، خامه و نامه.
نمونهاى از اين گونه فواصل قرآن مجيد را اين آيات دانستهاند:
(فِيهَا سُرُرٌ مَّرْفُوعَةٌ * وَ أَكْوَابٌ مَّوْضُوعَةٌ .3
در بهشت تختهايى بلند و قدحهايى گذاشته شده است).
(فِى سِدْرٍ مَّخْضُودٍ * وَ طَلْحٍ مَّنضُودٍ * وَ ظِلٍّ مَّمْدُودٍ .4
در زير درخت كُنار بىخار . و درختان موز بر هم چيده شده و سايههاى پايدار است).
(وَ الشَّمْسِ وَ ضُحَاهَا * وَ الْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا * وَ النَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا * وَ الَّيْلِ إِذَا يَغْشاهَا .5
سوگند به خورشيد و روشنايىاش ، و سوگند به ماه كه در پى آن مىآيد و سوگند به روز چون روشن گرداند و شب كه آن را چون پرده پوشاند ) .
2 . سجع مطرّف، آن است كه الفاظ آخر جملهها ، در حرفروى همگون، ولى در وزن (هجا) مختلف باشند؛ مانند كار و شكار، مال و آمال و شانه و نشانه. از فواصل قرآن كريم مىتوان نمونههاى ذيل را به عنوان «سجع مطرّف» برشمرد:
(مَّا لَكُمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَارًا * وَ قَدْ خَلَقَكُمْ أَطْوَارًا .6
1.البرهان فى علوم القرآن : ج۱ ص۱۵۰ نوع سوم.
2.روى (= ابر پرباران) در اصطلاح عروض ، حرف اصلى قافيه را گويند كه مدار قافيه برآن است؛ مانند حرف «ر» در كلمههاى نشر ، زير ، در.
3.غاشية : آيه ۱۳ - ۱۴.
4.واقعه : آيه ۲۸ - ۳۰.
5.شمس : آيه ۱ - ۱۲.
6.نوح : آيه ۱۳ - ۱۴.