پژوهشى در باره اعجاز قرآن‏ - صفحه 40

علامه طباطيايى در تعريف «مَثَل» مى‏گويد: مَثَل وسيله‏اى است كه براى وصف مراد به كار مى‏رود و مقصود اصلى را با تمثيل و تشبيه به ذهن شنونده نزديك مى‏سازد. ۱
از نظر علامه طباطبايى ، كاربرد مَثَل در قرآن از اين روست كه آسان‏ترين راه براى تبيين حقايق و دقايق است كه عالِم و عامى هر دو، و هر يك در سطح و مرتبه خاصّ خود از آن بهره‏مند مى‏شوند ؛۲ همچنين به نظر وى زبان تمثيلى، معانى ناشناختنى را با آنچه شناختنى و معهود ذهن عموم است، بيان مى‏كند. از آن جا كه هدايت قرآن فراگير است نه ويژه گروهى خاص، و در آن سطح فكرى عموم مردم رعايت مى‏شود و از سويى فهم همگانى بشر ، از لايه محسوسات طبيعى فراتر نمى‏رود، پس براى اين كه معانى غير مادى به همگان تفهيم شود، به كار گيرى امثال ضرورت مى‏يابند.۳
مؤلف محترم الميزان با ژرف‏نگرى خود در شرح آيه (وَ تِلْكَ الْأَمْثَلُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ مَا يَعْقِلُهَآ إِلَّا الْعَلِمُونَ ؛۴ما اين نمونه‏ها را براى مردم بيان مى‏كنيم ، و جز عالمان نمى‏انديشند)مى‏نويسد: درست است كه مثل‏هاى قرآن، عام و براى عموم مردم است؛ اما به حسب مفادّ آيه نامبرده، اشراف بر حقيقت معانى و لبّ مقاصد آنها ، ويژه اهل دانش و فرزانگانى است كه با تعقل و تأمل در اين مثل‏ها از رهگذر جمود ظواهر، به حقيقت امور و مغز معانى ره مى‏يابند.۵

استعاره‏

استعاره در لغت به معناى عاريت خواستن است. كاربرد واژه‏اى در غير معناى

1.الميزان فى تفسير القرآن : ج‏۱۳ ص‏۲۰۲ .

2.الميزان فى تفسير القرآن : ج‏۱۵ ص‏۱۲۵ .

3.الميزان فى تفسير القرآن : ج‏۳ ص‏۶۲ - ۶۳.

4.عنكبوت : آيه ۴۳.

5.الميزان فى تفسير القرآن : ج‏۱۶ ص‏۱۳۲.

صفحه از 67