ب - هماهنگى با فطرت و سرشت مشترك انسان: از جمله ويژگىهايى كه مىتوان از خصوصيات معارف قرآن برشمرد، هماهنگى آنها با سرشت طبيعى و آفرينش فطرى همه انسانهاست. از همين روى ، اين مفاهيم ، از فراگيرى و جامعيت خاصى نسبت به همه نيازهاى ثابت و متغير براى همه مخاطبان انسانى با هر رنگ و نژاد، و در هر زمين و هر زمان برخوردار است (جامعيتِ همگانى، هميشگى و همهجايى):
(فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَ لِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ .1
روى خود را با گرايش تمام به حق ، به سوى اين دين كن ، با همان سرشتى كه خدا مردم را بر آن سرشته است . آفرينش خدا تغييرپذير نيست . اين است همان دين پايدار، ولى بيشتر مردم نمىدانند).
ج - واقعگرايى و اعتدال: در فاصله پهناور ايدئولوژىهاى آرمانگرايانه محض تا طبيعتپرستى خالص، قرآن اين هنر را از خود نشان مىدهد كه با نگرش واقعبينانه به حقيقت وجود انسان و سرنوشت طولانى وى، اهداف زندگى او را در يك طبقهبندى منظّمِ مقدّماتى، متوسط، عالى و نهايى، سامان و انتظام بخشد تا تمام استعدادهاى ذاتى او پرورش يابد و خاستگاههاى وجودى او به شيوهاى معتدل و هماهنگ ارضا گردد.
بر اساس همين بينش واقعبينانه است كه از يك سو ، دنياگريزى و سركوب تمايلات طبيعى و مادى از نگاه قرآن مطرود است:
(قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِى أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّيِّبَتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِىَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ فِى الْحَيَوةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَمَةِ كَذَ لِكَ نُفَصِّلُ الأَْيَتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ .2
بگو: چه كسى زينت خدا را كه براى بندگانش آفريده و نيز روزىهاى پاك را حرام