را به استراق سمع شبانه وا مىداشت!۱ قرآن اشارتى گذرا به گوشايستايى همينان دارد:
(نَّحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَ إِذْ هُمْ نَجْوَى .۲
ما مىدانيم به آنچه گوش فرا مىدهند . آن هنگام كه به تو گوش مىدهند ، و نيز آن هنگام كه به نجوا مىپردازند) .
و در همين حال براى پيشگيرى از افسون جادويى آن، مردمان را از شنيدن آن بر حذر مىداشتند:
(وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَا تَسْمَعُواْ لِهَذَا الْقُرْءَانِ وَ الْغَوْاْ فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ .۳
آنان كه كافر شدند ، گفتند : گوش فرا ندهيد و در آن لغو در اندازيد ، تا شايد شما چيره شويد) .
زيبايى زبان قرآن و قدرت آن در تسخير دلها ، ويژه روزگاران كهن نبوده، بلكه امروز نيز بهترين زبانآوران عرب، چون: ميخائيل نعيمه، جُبران خليل جُبران و جُرج جُرداق را شيفته خود كرده است. گلدزيهر مىنويسد: «هيچ اثر ادبى در جهان، در شگفتىِ عظيم و بىنظيرى كه قرآن برانگيخت، به پاى آن نمىرسد».۴
جان ديون پورت مىنويسد: «قرآن، از نظر ادبى، شاعرانهترين اثر مشرقزمين، دربرگيرنده نثرى موزون و مسجّع، به بليغترين و فصيحترين صورت زبان عرب ونمونه اعلاى آن زبان و مملو از درخشندهترين امثال و محكمترين تشبيهات است. با آيات پر طنطنهاش ، ملكوت خداوندى را تصوير مىكند. آهنگ و نوا و عباراتش در ترسيم بهشت و جهنّم، تكاندهنده اند و...».۵
1.السيرة النبوية ، ابن هشام : ج۲ ص۳۳۸ ؛ مجمع البيان : ج۶ ص۲۵۶.
2.اسرا : آيه ۴۷.
3.فصّلت : آيه ۲۶.
4.العقيدة و الشريعة فى الاسلام : ص۴۱.
5.عذر تقصير به پيشگاه محمد و قرآن : ص۹۱؛ اسلام از ديدگاه دانشمندان غرب : ص۴۲.