45
بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حديث ج1

۲۶.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ مؤمنى در بهشت نيست ، مگر آن كه باغ هاى بسيارى ، با داربست و بى داربست ، و جوى هايى از شراب ، و جوى هايى از آب ، و جوى هايى از شير ، و جوى هايى از عسل دارد . پس هر گاه دوست خدا غذايى را بخواهد ، به محض خواستن غذا ، آنچه دلش بخواهد ، بدون آن كه نام [غذاى ]دلخواهش را ببرد ، برايش آورده مى شود .

۲۷.كتاب من لا يحضره الفقيهـ به نقل از عبد اللّه بن على ـ: از بصره به سوى مصر ، كالا بردم . چون وارد شهر شدم ، در يكى از گذرگاه ها به پيرمردى بلندقامت و سيه چهره كه موهاى سر و ريشش سفيد بود و دو جامه ژنده ، يكى سياه و ديگرى سفيد ، بر تن داشت ، بر خوردم . پرسيدم : اين كيست؟ گفتند : بلال ، غلامِ آزاد شده پيامبر خدا .
الواحى چند برداشتم و نزد او رفتم و گفتم : سلام بر تو ، اى پيرمرد !
گفت : و عليك السلام !
گفتم : رحمت خداى بلندمرتبه ، بر تو باد ! حديثى از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله برايم بگو ... .
گفت : بنويس : به نام خداوند بخشاينده مهربان . از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمايد : «ديوار بهشت ، يك خشتش از طلاست و يك خشتش از نقره ... و درهايى چند دارد : درِ رحمت ، از ياقوت سرخ است ...» .
گفتم : رحمت خدا بر تو باد ! چون وارد بهشت شدند ، چه مى كنند ؟
گفت : بر كشتى هايى از ياقوت كه پاروهاى آنها از مرواريد است و فرشتگانى از نور در آنهايند بر دو رودخانه در آبى زلال حركت مى كنند در حالى كه جامه هايى با رنگ سبزِ تند ، بر تن دارند .
گفتم : رحمت خدا بر تو باد ! آيا نور سبز هم وجود دارد؟
گفت : جامه ها سبزند ؛ امّا در آن جامه ها ، نورى از نور پروردگار جهانيان است تا در دو كرانه آن رودخانه ، حركت كنند .
گفتم : نام آن رودخانه چيست؟ گفت : بهشت مأوا . گفتم : آيا در وسط آن ، بهشت ديگرى وجود دارد ؟
گفت : آرى ، بهشتِ عدن ، كه در وسط بهشت هاست . ديوار بهشت عدن ، از ياقوت سرخ است و ريگ هايش مرواريدند . گفتم : آيا بهشت ديگرى هم در آن ، وجود دارد ؟ گفت : آرى ، بهشت فردوس . گفتم : ديوار آن ، چگونه است ؟
گفت : واى بر تو ! بس كن كه دلم را ريش كردى . گفتم : نه! اين ، تويى كه با من چنين كردى . گفتم : دست از تو بر نمى دارم تا وصفش را برايم كامل كنى و از ديوارش برايم بگويى .
گفت : ديوارش ، نور است . گفتم : اتاق هاى آن ، چگونه است ؟ گفت : آنها از نور پروردگار جهانيان اند .


بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حديث ج1
44

۲۶.عنه صلى الله عليه و آله :لَيسَ مِن مُؤمِنٍ فِي الجَنَّةِ إِلّا وَلَهُ جِنانٌ كَثِيرَةٌ ؛ مَعروشاتٌ ۱ وَغَيرُ مَعروشاتٍ ، وأنهارٌ مِن خَمرٍ ، وأنهارٌ مِن ماءٍ ، وأنهارٌ مِن لَبَنٍ ، وأنهارٌ مِن عَسَلٍ ، فَإِذا دَعا وَلِيُ اللّهِ بِغِذائِهِ ، أُتِيَ بِما تَشتَهي نَفسُهُ عِندَ طَلَبِهِ الغِذاءَ مِن غَيرِ أن يُسَمِّيَ شَهوَتَهُ . ۲

۲۷.كتاب من لا يحضره الفقيه عن عبد اللّه بن عليّ :حَمَلتُ مَتاعِي مِنَ البَصرَةِ إلى مِصرَ ، فَقَدِمتُها، فَبَينَما أنا في بَعضِ الطَّريقِ ، إذا أنا بِشَيخٍ طَويلٍ ، شَديدِ الأُدمَةِ ، أبيَضِ الرَّأسِ وَاللِّحيَةِ ، عَلَيهِ طِمرانِ ۳ ؛ أحَدُهُما أسوَدُ وَالآخَرُ أبيَضُ ، فَقُلتُ : مَن هَذا؟ فَقالوا : هذا بِلالٌ مَولى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله .
فَأخَذتُ ألواحا فَأَتَيتُهُ فَسَلَّمتُ عَلَيهِ ، فَقُلتُ لَه : السَّلامُ عَلَيكَ أيُّهَا الشَّيخُ ، فَقالَ : وعَلَيكَ السَّلامُ ، قُلتُ : يَرحَمُكَ اللّهُ تَعالى ، حَدِّثني بِما سَمِعتَ مِن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ...
فَقالَ : اُكتُب بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ ، سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : إنَّ سورَ الجَنَّةِ لَبِنَةٌ مِن ذَهَبٍ وَلَبِنَةٌ مِن فِضَّةٍ . . . وإنَّ أبوابَها مُختَلِفَةٌ : بابُ الرَّحمَةِ مِن ياقوتَةٍ حَمراءَ . . . .
قُلتُ : يَرحَمُكَ اللّهُ ، فَإِذا دَخَلُوا الجَنَّةَ فَماذا يَصنَعونَ؟
قالَ : يَسيرونَ عَلى نَهرَينِ في ماءٍ صافٍ في سُفُنِ الياقوتِ ، مَجاذيفُهَا اللُّؤلُؤُ ، فيها مَلائِكةٌ مِن نورٍ ، عَلَيهِم ثِيابٌ خُضرٌ شَدِيدَةٌ خُضرَتُها .
قُلتُ : يَرحَمُكَ اللّهُ ، هَل يَكونُ مِنَ النّورِ أَخضَرُ؟ قالَ : إِنَّ الثِّيابَ هِيَ خُضرٌ ولكِن فيها نورٌ مِن نورِ رَبِّ العالَمِينَ جَلَّ جَلالُهُ لِيَسيروا عَلى حافَتَي ذلِكَ النَّهرِ .
قُلتُ : فَمَا اسمُ ذلِكَ النَّهرِ؟ قالَ : جَنَّةُ المَأوى ، قُلتُ : هَل وَسَطُها غَيرُها؟
قالَ : نَعَم ، جَنَّةُ عَدنٍ ، وهِيَ في وَسَطِ الجِنانِ . وأمّا جَنَّةُ عَدنٍ فَسورُها ياقوتٌ أحمَرُ وحَصاها اللُّؤلُؤُ ، فَقُلتُ : وهَل فيها غَيرُها؟ قالَ : نَعَم جَنَّةُ الفِردَوسِ ، قُلتُ : فَكَيفَ سورُها؟ قالَ : وَيحَكَ كُفَّ عَنّي ، جَرَحتَ عَلَيَّ قَلبي . قُلتُ : بَل أنتَ الفاعِلُ بي ذلِكَ . قُلتُ : ما أنا بِكافٍّ عَنكَ حَتّى تُتِمَّ لِي الصِّفَةَ وَتُخبِرَني عَن سورِها .
قالَ : سورُها نورٌ ، قُلتُ : ما الغُرَفُ الَّتي فِيها؟ قالَ : هِيَ مِن نُورِ رَبِّ العالَمِينَ عز و جل . ۴

1.عَرَشْتُ : إذا جعلت له كهيئة سقف (مفردات ألفاظ القرآن : ص ۵۵۸).

2.الكافي : ج ۸ ص ۹۹ ح ۶۹ ، تأويل الآيات الظاهرة : ج ۲ ص ۷۴۷ ح ۳ كلاهما عن محمّد بن إسحاق المدني عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : ج ۸ ص ۱۶۰ ح ۹۸.

3.الطِّمْرُ : الثوبُ الخَلِقُ (النهاية : ج ۳ ص ۱۳۸ «طمر») .

4.كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۱ ص ۲۹۲ ح ۹۰۵ ، الأمالي للصدوق : ص ۲۸۲ ح ۳۱۰ ، بحار الأنوار : ج ۸ ص ۱۱۶ ح ۱.

  • نام منبع :
    بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حديث ج1
تعداد بازدید : 52982
صفحه از 798
پرینت  ارسال به