۸۷۱.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جبرئيل ، تبسّم كنان به من گفت : به آخرين كسى كه وارد بهشت مى شود ، گفته مى شود : از صراط بگذر . پس ، يك پايش مى لغزد و به پاى ديگرش مى آويزد . يك زانويش مى لغزد و به زانوى ديگرش مى آويزد ، و يك دستش مى لغزد و به دست ديگرش مى آويزد ، و آتش با شراره هاى خود بر او مى زند و با شعله هايش او را مى گزد . هر گاه چيزى از آتش به او مى خورد ، با دستش بر آن مى زند و مى گويد : «دور شو» تا آن كه به لطف و رحمت خداوند عز و جل ، از آن بيرون مى رود.
۸۷۲.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آخرين كسى كه وارد بهشت مى شود ، مردى از جُهَينه است . پس اهل بهشت مى گويند : «خبر يقينى ، نزد جُهَينه است . از او بپرسيد كه : آيا از خلايق ، كسى مانده است كه عذاب شود؟» و او مى گويد : نه.
۸۷۳.تنبيه الغافلينـ به نقل از عبد اللّه بن مسعود ـ: [ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : ]مردى كه آخرين وارد شونده به بهشت است ، عبور مى كند . از صراط كه گذشت ، درى از بهشت براى او بالا مى رود ، و او نمى داند كه آيا در بهشت برايش جاى نشستن هست يا نه ! چشمش كه به بهشت مى افتد ، مى گويد : پروردگارا ! مرا در همين جا منزل ده . خدا به او مى فرمايد : «اگر تو را در اين جا جاى دهم ، شايد جز آن را از من بخواهى!» . او مى گويد : نه ، به عزّتت سوگند!
پس خداوند ، او را در آن بهشت ، منزل مى دهد. آن گاه ، منزل هاى ديگر در بهشت برايش نمايان مى شود ، و آنچه به او داده شده است ، در برابر آنچه مى بيند ، به نظرش حقير مى آيد . مى گويد : پروردگارا ! مرا در آن جا منزل ده .
خدا مى فرمايد : «اگر تو را در آن جا منزل دهم ، شايد كه جز آنها را از من درخواست كنى !» . او مى گويد : نه ، به عزّتت سوگند!
و خداوند ، او را در آن جا منزل مى دهد. سپس منزل هاى ديگرى در بهشت برايش نمايان مى شوند ، تا مرتبه چهارم . در مرتبه چهارم كه برايش نمايان مى شوند ، همه آنچه به او داده شده است ، در نظرش حقير مى آيد ؛ امّا سكوت مى كند و چيزى درخواست نمى كند . خداوند به او مى فرمايد : «چرا درخواست نمى كنى؟» .
مى گويد : چندان درخواست كردم كه ديگر خجالت مى كشم!
خداوند بزرگ مى فرمايد : «به اندازه دنيا و ده برابر آن ، از آنِ تو باد» .
اين است وضع دون پايه ترينِ اهل بهشت.
پيامبر صلى الله عليه و آله هر گاه اين مطلب را مى فرمود ، مى خنديد ، چندان كه دندان هاى آسيايش نمايان مى شد .