مقصود ، نابودى ذاتى آنهاست .
ثالثا : مى توان گفت كه مقصود از آيه «كُلُّ شَىْ ءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ» ، انتقال همه موجودات اين جهان در آينده به جهان ديگر است . بنا بر اين ، بهشت و دوزخ اخروى ، تخصّصا از مدلول آيه ياد شده ، خارج اند .
2 . منافات داشتنِ فعليت بهشت و دوزخ ، با حكمت
استدلال ديگر قائلان به نظريّه دوم ، اين است كه ايجاد بهشت و دوزخ ، پيش از قيامت ، كارى بيهوده و بر خلاف حكمت است ؛ زيرا پيش از روز جزا ، كسى وارد بهشت و دوزخ نمى شود . بنا بر اين ، آفرينش بهشت ، پيش از فرا رسيدن آخرت ، درست مانند ساختن خانه يا زندان براى كسانى است كه هزاران سال بعد ، به دنيا مى آيند . از هشاميه نقل شده كه گفته اند :
بهشت و دوزخ ، آفريده نشده اند ؛ زيرا وقتى كسى نباشد كه سود و زيان آنها را ببَرد ، بهره اى در وجود آنها نخواهد بود . ۱
پاسخ اين سخن ، آن است كه :
اوّلاً : عقل ، بدون احاطه به اسرار خلقت نمى تواند بيهوده بودن يا حكمت داشتن چيزى را كشف كند . از اين رو ، خالى بودن بهشت و دوزخ پيش از قيامت ، نمى تواند دليلى بر بيهوده بودن آفرينش آنها باشد .
ثانيا : اگر بهشت و دوزخ را معلول عمل انسان بدانيم ، چون ميان عمل و جزا، رابطه تكوينى برقرار است ، حكمت وجود داشتن آنها معلوم مى گردد .