757
بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حديث ج1

۱۱۰۸.امام باقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، پيش از اسلام ، ميهمان مردى شد و او از ايشان با احترام ، پذيرايى كرد . پس از آن كه خداوند ، محمّد صلى الله عليه و آله را به سوى مردم فرستاد ، به آن مرد گفته شد : آيا مى دانى آن كسى كه خداوند عز و جل به سوى مردم فرستاده است ، كيست؟
گفت : نه .
گفتند : او محمّد بن عبد اللّه ، يتيم ابو طالب و همان كسى است كه در فلان و بهمان روز ، ميهمان تو شد و تو گرامى اش داشتى .
آن مرد ، نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و سلام كرد و مسلمان شد و سپس گفت : مرا مى شناسى ، اى پيامبر خدا؟ فرمود : «تو كيستى؟» .
گفت : من صاحب همان منزلى هستم كه در جاهليت ، در فلان و بهمان روز ، وقتى به طائف آمدى ، وارد آن شدى و من با احترام ، از شما پذيرايى كردم .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «خوش آمدى ! حاجتت را بخواه ».
گفت : دويست گوسفند با چوپانان آنها مى خواهم .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله دستور داد آنچه را مى خواهد ، به او بدهند . آن گاه به يارانش فرمود : «اين مرد ، بينش آن را نداشت كه از من همان چيزى را بخواهد كه پيرزن بنى اسرائيلى از موسى عليه السلام خواست !» . ياران گفتند : پيرزن بنى اسرائيل از موسى چه خواست؟
فرمود : «خداوند عز و جل به موسى وحى فرمود كه : چون خواستى مصر را به سوى سرزمين مقدّس در شام ترك گويى ، استخوان هاى يوسف را هم از مصر با خود ببر .
موسى از قبر يوسف ، جويا شد .
پيرمردى آمد و گفت : اگر كسى جاى قبرش را بداند ، آن كس فلان پيرزن است .
موسى در پى او فرستاد . چون پيرزن آمد ، موسى به او گفت : تو جاى قبر يوسف را مى دانى؟ گفت : آرى .
موسى گفت : آن را به من نشان بده . هر چه بخواهى ، به تو مى دهم .
پيرزن گفت : آن را نشانت نمى دهم ، مگر اين كه هر چه را من مى گويم ، همان را به من بدهى .
موسى گفت : بهشت ، از آنِ تو باشد .
پيرزن گفت : نه ! من تعيين مى كنم .
خداوند عز و جل به موسى وحى فرمود كه : نگران مباش ! بگذار او تعيين كند .
موسى به پيرزن گفت : هر چه تو حكم كنى .
پيرزن گفت : حكم من ، اين است كه روز قيامت ، با تو در همان درجه اى باشم كه تو هستى» .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «اين مرد ، بينش آن را نداشت كه از من ، همان چيزى را بخواهد كه آن پيرزن بنى اسرائيلى خواست !» .


بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حديث ج1
756

۱۱۰۸.الإمام الباقر عليه السلام :إِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ نَزَلَ عَلى رَجُلٍ بِالطائِفِ قَبلَ الإِسلامِ ، فَأَكرَمَهُ ، فَلَمّا أَن بَعَثَ اللّهُ مُحَمَّدا صلى الله عليه و آله إِلَى النّاسِ قِيلَ لِلرَّجُلِ : أَتَدرِي مَنِ الَّذِي أَرسَلَهُ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلى النّاسِ ؟ قالَ : لا ، قالُوا لَهُ : هُوَ مُحَمَّدُ بنُ عَبدِ اللّهِ يَتِيمُ أَبِي طالِبٍ ، وَهُوَ الَّذِي كانَ نَزَلَ بِكَ بِالطائِفِ يَومَ كَذا وَكَذا فَأَكرَمتَهُ ، قالَ : فَقَدِمَ الرَّجُلُ عَلى رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَسَلَّمَ عَلَيهِ وَأَسلَمَ ، ثُمَّ قالَ لَهُ : أَتَعرِفُنِي يا رَسُولَ اللّهِ ؟ قالَ : وَمَن أَنتَ ؟ قالَ : أَنا رَبُّ المَنزِلِ الَّذِي نَزَلتَ بِهِ بِالطائِفِ فِي الجاهِلِيَّةِ يَومَ كَذا وَكَذا فَأَكرَمتُكَ ، فَقالَ لَهُ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَرحبا بِكَ سَل حاجَتَكَ ، فَقالَ : أَسأَلُكَ مِائَتَي شاةٍ بِرُعاتِها . فَأَمَرَ لَهُ
رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِما سَأَلَ . ثُمَّ قالَ لِأَصحابِهِ : ما كانَ عَلى هذا الرَّجُلِ أَن يَسأَلَنِي سُؤالَ عَجُوزِ بَنِي إِسرائِيلَ لِمُوسى عليه السلام ! فَقالُوا : وَما سَأَلَت عَجُوزُ بَنِي إِسرائِيلَ لِمُوسى ؟ فَقالَ :
إِنَّ اللّهَ عَزَّ ذِكرُهُ أَوحَى إِلى مُوسى أَنِ احمِل عِظامَ يُوسُفَ مِن مِصرَ قَبلَ أَن تَخرُجَ مِنها إِلى الأَرضِ المُقَدَّسَةِ بِالشّامِ ، فَسَأَلَ مُوسى عَن قَبرِ يُوسُفَ عليه السلام ، فَجاءَهُ شَيخٌ فَقالَ : إِن كانَ أَحَدٌ يَعرِفُ قَبرَهُ فَفُلانَةُ ، فَأَرسَلَ مُوسى عليه السلام إِلَيها ، فَلَمّا جاءَتهُ قالَ : تَعلَمِينَ مَوضِعَ قَبرِ يُوسُفَ عليه السلام ؟ قالَت : نَعَم ، قالَ : فَدُلِّينِي عَلَيهِ وَلَكِ ما سَأَلتِ ، قالَت لا أَدُلُّكَ عَلَيهِ إِلّا بِحُكمِي ، قالَ : فَلَكِ الجَنَّةُ ، قالَت : لا إِلاّ بِحُكمِي عَلَيكَ ، فَأَوحَى اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلى مُوسى : لا يَكبُرُ عَلَيكَ أَن تَجعَلَ لَها حُكمَها ، فَقالَ لَها مُوسى : فَلَكِ حُكمُكِ ، قالَت : فَإِنَّ حُكمِي أَن أَكُونَ مَعَكَ فِي دَرَجَتِكَ الَّتِي تَكُونُ فِيها يَومَ القِيامَةِ فِي الجَنَّةِ . فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : ما كانَ عَلى هذا لَو سَأَلَنِي ما سَأَلَت عَجُوزُ بَنِي إِسرائِيلَ . ۱

1.الكافي : ج ۸ ص ۱۵۵ ح ۱۴۴ عن يزيد الكناسي ، قرب الإسناد : ص ۵۸ ح ۱۸۸ عن صفوان الجمّال عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج ۲۲ ص ۲۹۲ ح ۱ ؛ المستدرك على الصحيحين : ج ۲ ص ۴۳۹ ح ۳۵۲۳ و ص ۶۲۴ ح ۴۰۸۸ كلاهما عن أبي موسى الأشعري نحوه .

  • نام منبع :
    بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حديث ج1
تعداد بازدید : 84066
صفحه از 798
پرینت  ارسال به