تحليلى درباره جبر و تفويض و امر بين الأمرين - صفحه 12

3 . تفويض بخشى از امور دينى از جانب خدا به انبيا يا اوصياى آنان .
4 . تفويض تكوينى، به معناى واگذار كردن آفرينش و يا تدبير امور مخلوقات به انبيا و يا اوصياى آنان .
5 . تفويض تفسيرِ شمارى از صفات خداوند (مانند صفات خبرى ۱ ) به او .
گفتنى است كه در اين جا ، صحّت و بطلان هيچ يك از اين معانى را بررسى نمى كنيم .
6 . تفويض در مقابل جبر، يعنى واگذارى افعال انسان به طور مطلق به خود او .
بر اساس نظريّه تفويض ـ كه مقابل نظريّه جبر است ـ انسان در محدوده افعال تفويض شده به او ، اصل «توانايى انجام دادن امور» را از خدا دريافت كرده است و پس از اين دريافت، او خود در افعال خويش استقلال دارد و تحقّق اين افعال ، منوط به اذن و اجازه تكوينى خدا نيست ؛ بلكه خداوند نسبت به اين افعال ، فاقد قدرت و توانايى است .
اين نظريّه در تاريخ علم كلام و فرق و مذاهب ، به دو گروه نسبت داده شده است :
گروه اوّل ، قَدَريانِ نخستين هستند كه در رأس آنها ، معبد جُهَنى و غيلان دمشقى قرار دارند . البتّه اسناد تاريخى و حديثى ، مفوّضه بودن اين گروه را اثبات نمى كنند ؛ امّا در كتاب هاى فرق و مذاهب ، عقيده تفويض و نفى قضا و قدر

1.صفات خبرى ، صفاتى هستند كه در قرآن و احاديث به خداوند ، نسبت داده شده اند ؛ ولى اثبات اين صفات براى خدا از طريق عقل ، امكان پذير نيست ، مانند : داشتن چهره و دست . برخى از اهل حديث (مانند مالك بن انس و نيز ماتِريدى) ، معتقد به اين معنا از تفويض بوده اند (ر . ك : الملل و النحل : ج ۱ ص ۸۵ و التوحيد : ص ۷۴) .

صفحه از 15