تحليلى درباره جبر و تفويض و امر بين الأمرين - صفحه 8

1 . علم حضورى به آزادى در افعال

روشن ترين دليل ردّ نظريّه جبر ، وجدان و علم حضورى انسان به خود و افعال خويش است . اگر انسان به خود باز گردد و به افعالش توجّه كند، در مى يابد كه عملى را كه اراده كرده و انجام داده ، مى توانسته اراده نكند و انجام ندهد ، يا كارى را كه اراده نكرده و انجام نداده ، مى توانسته اراده كند و انجام دهد . از سوى ديگر ، معناى اختيار ، همين آزادى در انجام دادن و ترك است و علم حضورى ، قوى ترين و معتبرترين علم انسان است .
بر اين اساس ، هم بطلان نظريّه جبرگرايىِ ناب ، ثابت مى شود (چون انسان به قدرت خويش ، علم حضورى و وجدانى دارد) و هم نظريّه جبرگرايى ميانه ، ابطال مى گردد (چون انسان به تأثير قدرت خويش بر عمل اختيارى اش نيز علم حضورى دارد) .
اين برهان، افزون بر ابطالِ جبر كلامى، جبر اجتماعى ، روانى و فلسفى را نيز ابطال مى نمايد ؛ چرا كه هر چند ساختار جامعه و جسم و روان، بر افعال انسانْ مؤثّر است و اين تأثير در برخى موارد ، فوق العاده زياد است ، امّا انسان با علم حضورى در مى يابد كه تأثير عوامل مذكور ، علّت تامّه براى انجام دادن كارها نيست ؛ بلكه او به رغم اقتضائات روانى و اجتماعى، مى تواند راه ديگرى را انتخاب كند .
به سخن ديگر، عوامل روحى و اجتماعى ، ممكن است انتخاب كارى را دشوار نمايند ؛ امّا انتخاب كارِ دشوار، محال نيست و انسان مى تواند كار دشوار را نيز انتخاب نمايد . واقعيّت نيز ، گواه اين مدّعاست ؛ چرا كه به چشم خود مى بينيم كه برخى افراد، به رغم خانواده ناشايست و اجتماع فاسد، راه صحيح

صفحه از 15