أبو بكرٍ وعُمَرُ ، فَقالَ : لا ، ولكِنَّهُ خاصِفُ النَّعلِ .1
كسى از شما بر سرِ "تأويل" اين قرآن خواهد جنگيد ، چنان كه من بر "تنزيل" آن جنگيدم . ما سرمان را بالا آورديم [ببينيم مقصود كيست] و در ميان ما ابو بكر و عمر نيز بودند. آن گاه فرمود: «[ شما] نه ؛ بلكه آن وصله كننده كفش [ بر سرِ تأويل مىجنگد]» .
ما نزد على عليه السلام آمديم تا به او مژده دهيم ، اما او چنان برخورد كرد كه گويا قبلاً اين مطالب را از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله شنيده بود .2
گفتنى است كه اين سخن ، در منابع شيعه و سنّى مكرر از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نقل شده است . 3
اكنون بايد ديد كه مقصود از «تنزيل قرآن» در برابر تأويل آن چيست؟
مقتضاى آنچه در تبيين واژه «تنزيل» و «تأويل» و كاربرد قرآنى آنها گذشت ، اين است كه مقصود از «تنزيل» ، ظاهر قرآن و مقصود از «تأويل» باطن قرآن است ، جالب توجه است كه در روايتى از امام باقر عليه السلام به اين معنا تصريح شده است :
ظَهرُهُ تَنزيلُهُ ، وبَطنُهُ تَأويلُهُ ، مِنهُ ما قَد مَضى ، ومِنهُ ما لَم يَكُن ...4
ظاهرش همان تنزيل آن است، و باطنش ، تأويل آن ، چيزهايى از آن قبلاً تحقّق يافته است و چيزهايى از آن ، هنوز تحقّق نيافته است .
و در روايتى ديگر آمده :
إنَّ القُرآنَ لَهُ ظَهرٌ وبَطنٌ ، فَجَميعُ ما حَرَّمَ اللَّهُ فِي القُرآنِ هُوَ الظّاهِرُ ، وَالباطِنُ مِن ذلِكَ أئِمَّةُ الجَورِ ، وجَميعُ ما أحَلَّ اللَّهُ تَعالى فِي الكِتابِ هُوَ الظّاهِرُ ، وَالباطِنُ مِن ذلِكَ أئِمَّةُ الحَقِّ .5
1.دانشنامه امير المؤمنين عليه السلام : ج ۴ ص ۴۵۲ ح ۲۰۳۲ .
2.ر. ك: مسند ابن حنبل: ج ۳ ص ۸۲.
3.دانشنامه اميرالمؤمنين عليه السلام : ج ۱۰ ص ۵۴۶ - ۵۶۵ (فصل سوم : انواع دانشهاى امام / دانش كتاب و قرآنشناسى) .
4.ر . ك : ص ۲۶ ح ۱۴۷۲ .
5.ر . ك : ص ۳۴ ح ۱۴۸۴ .