عائشه كه گفته است : پيامبر صلى اللَّه عليه و آله كه فراوان در ركوع و سجودش مىگفت : «سُبحانَكَ اللَّهُمَّ و بِحَمدِكَ» آيه قرآن را تأويل كرده است . منظور عايشه اين است كه اين ذكر را از آيه (فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ)گرفته است .
5 . برخى بر اين باورند كه «تأويل» سخن ، سرانجام آن و چيزى است كه سخن به آن باز مىگردد . ابن فارس مىگويد :
تَأويلُ الكَلامِ ، و هُوَ عاقِبَتُهُ وما يَؤُولُ إلَيهِ و ذلِكَ قَولُهُ تَعالى : (هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا تَأْوِيلَهُ)۱ ، يَقولُ : ما يَؤُولُ إلَيهِ في وَقتِ بَعثِهِم و نُشورِهِم .۲
تأؤيل كلام ، سرانجام آن است و آنچه به آن مىانجامد . و اين ، همان گفته خداوند متعال است : هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا تَأْوِيلَهُ ؛ آيا جز سرانجام آن را منتظرند ؟ مىگويد : آنچه هنگام برانگيختن و جمع شدن آنها ، به آن مىرسد .
6 . برخى مىگويند : «تأويل» عبارت است از بازگرداندن سخن به هدف مقصود از آن ، خواه علم باشد يا فعل . راغب مىنويسد :
التَّأويلُ مِنَ الأولِ ، أي : الرَّجوعِ إلَى الأصلِ و مِنهُ : المَوئِلُ لِلمَوضِعِ الَّذى يُرجَعُ إلَيهِ و ذلِكَ هُوَ رَدُّ الشَّيءِ إلَى الغايَةِ المُرادَةِ مِنهُ ، عِلماً كانَ أو فِعلاً .۳
تأويل از «اَوْل» به معناى رجوع به اصل است . از همين ماده است «موئل» ، يعنى جايى كه به آن برمىگردند . و اين ، يعنى برگرداندن چيز به نهايتى كه منظور آن چيز است ، علم باشد يا فعل .
7 . و سر انجام برخى «تأويل» را به «رؤيا» تفسير كردهاند : ابو عبيده مىگويد :
التَّأويلُ عِبارَةٌ عَن الرُّؤيا . وفِي التَّنزيلِ العَزيزِ : (هَذَا تَأْوِيلُ رُءْيَىَ مِن قَبْلُ)۴.
تأويل ، تعبير رؤيا است . در قرآن عزيز آمده است : اين است تأويل رؤيايى كه پيشتر ديده بودم .
1.معجم مقاييس اللغة: مادّه «أول» .
2.اعراف : آيه ۵۳ .
3.مفردات ألفاظ قرآن: ص ۹۹.
4.يوسف : آيه ۱۰۰ .