توضیحی در مورد عدل خداوند - صفحه 9

شيخ طوسى رحمه الله با بيانى روشن تر مى نويسد :
سخن گفتن درباره عدالت ، سخن گفتن درباره اين است كه همه كارهاى خداوند ، خوب است و هيچ زشتى در آنها نيست . و همان گونه كه در آنها زشتى نيست ، بر او روا هم نيست كه كارى مُخل به واجب انجام دهد . هر گاه او را از هر دو منزه دانستى ، او را به صفتى تعريف كرده اى كه شايسته اوست . ۱
قاضى عبد الجبّارِ معتزلى نيز پس از اين كه عدل را به «كامل دادن حقّ ديگرى ، و كامل گرفتن حق از او» معنا مى كند، مى گويد :
ما هر گاه خداى متعال را توصيف به عدالت و حكمت مى كنيم ، مقصود ، اين است كه او كار قبيح انجام نمى دهد و يا آن را اختيار نمى كند و كارى نمى كند كه مخل باشد به آنچه بر او واجب است ، و نيز همه كارهايش خوب است . جبرگرايان ، با ما در اين مسئله مخالف اند و به خداوند متعال ، هر قبيحى را نسبت مى دهند . ۲
بر اساس اين تعريف، «عدل» و «ظلم» ، به معناى عام شامل همه صفات فعل خداوند (اعم از صفات جمال و جلال) خواهند بود و در عرض ساير صفات قرار نمى گيرند . از اين رو ، فضلِ خداوند نيز در چارچوب عدل او (به مفهوم عام) قرار دارد، بدين معنا كه خداوند متعال ، بى جهت و به گزاف ، كسى را مشمول فضل خود قرار نمى دهد و تنها افرادى كه شايستگى لازم را داشته باشند ، مشمول فضل او قرار مى گيرند و اين، يكى از مهم ترين و برجسته ترين ويژگى هاى عدل خداوند است .

تعريف دوم

تعريف ديگرى كه براى عدل خداوند شده ؛ «رعايت حقوق و دادن هر حقّى

1.. تمهيد الاُصول : ص ۹۷ .

2.شرح الاُصول الخمسة : ص ۲۰۳ .

صفحه از 16