ابو محمّد دعلجى

ابو محمّد دعلجى

فقیه و عارف

عبد اللَّه بن محمّد بن عبد اللَّه، ابو محمّد حذّاء دعلجى، منسوب به جايى در بغداد پشت دروازه كوفه به نام دعالجه است. او فقيه و عارف و استاد نجاشى (رجال شناس بزرگ شيعه) در احكام ارث بوده و كتابى در باره حج دارد. (رجال النجاشى: ج ۲ ص ۳۶ ش ۶۰۷، خلاصة الأقوال: ص ۱۱۲ ش ۵۳).

قطب الدين راوندى  مى گويد كه : ابو محمّد دعلجى ، از برگزيدگان ياران ما بود و حديث شنيده بود. او دو فرزند داشت كه يكى به راه راست و نامش ابو الحسن بود و مرده ها را غسل مى داد، و فرزند ديگر، مانند برخى جوان ها، كارهاى ناروا و حرام مى كرد. مالى به ابو محمّد داده شد تا حجّى به نيابت از امام زمان عليه السلام بگزارد كه اين كار [نيابت گرفتن ] در آن روزگار ، عادت شيعه بود. او مقدارى از آن را به فرزند فاسدش داد و براى حج بيرون آمد. هنگام بازگشت، حكايت كرد كه در موقف [عرفات ] ، جوانى نيكوروى و گندمگون و صاحب زلف را در كنارش ديده كه به دعا و مناجات و گريه و زارى و اعمال نيك اشتغال داشته و هنگام فرا رسيدن وقت كوچ از عرفات، به او رو كرده و فرموده است: «اى پيرمرد! آيا حيا نمى كنى؟».

ابو محمّد مى گويد: گفتم: از چه چيزى ، اى سَرور من؟!

فرمود : «هزينه حجّى به نيابت از كسى كه مى دانى ، به تو داده مى شود و تو مقدارى از آن را به فاسقى مى دهى كه باده مى نوشد!؟ نزديك است كه اين چشمت از ميان برود»، و به چشمم اشاره كرد و من از آن زمان تا كنون، هراس دارم.

ابو عبد اللَّه محمّد بن محمّد بن نعمان (شيخ مفيد) اين را شنيد و گفت: چهل روز از ورود او به خانه اش نگذشته بود كه زخمى در همان چشمش كه اشاره كرده بود ، در آمد و بينايى اش رفت.[۱]


[۱] الخرائج و الجرائح: ج ۱ ص ۴۸۰ ح ۲۱، بحار الأنوار: ج ۵۲ ص ۵۹ ح ۴۲، نجم الثاقب: ص ۵۲۳ . نيز ، ر . ك : الصراط المستقيم: ج ۲ ص ۲۱۳ ح ۱۵.