بارئ

بارئ

صفت «بارئ (آفريننده) » ، اسم فاعل از مادّه «برأ» است كه دو معنا دارد : يكى آفريدن ، و ديگرى دور شدن و جدا شدن از يك چيز . در معناى نخست گفته مى شود : «برأ اللّه الخلق ، يبرؤهم ، بَرْءا ؛ خداوند آنان را آفريد» و «هو البارئ ؛ او آفريننده است» .

واژه شناسى «بارئ»

صفت «بارئ (آفريننده) » ، اسم فاعل از مادّه «برأ» است كه دو معنا دارد : يكى آفريدن ، و ديگرى دور شدن و جدا شدن از يك چيز . در معناى نخست گفته مى شود : «برأ اللّه الخلق ، يبرؤهم ، بَرْءا ؛ خداوند آنان را آفريد» و «هو البارئ ؛ او آفريننده است» .

بارئ ، در قرآن و حديث

در قرآن كريم ، صفت «بارئ» چهار بار به كار رفته است : يك بار با واژه «البارئ (آفريننده ) » ، دوبار با واژه «بارئكم (آفريننده شما ) » و يك بار با تعبير «نبرأها (آن را بيافرينيم)» كه در صورت فعلى به خداوند متعال نسبت داده شده است .

احاديث ، ويژگى هاى اين صفت را تبيين كرده اند . برخى احاديث ، خداوند را بارئ (آفريننده) همه اشيا و آفريده ها ذكر كرده اند : «اى آفريننده هر چيز!» ، «آفريننده تمام آفريده ها» . برخى احاديث نيز آفرينندگى خدا عز و جل را بدون الگوى پيروى شده ، دانسته اند : «منزّه است آفريننده همه چيز ، بى هيچ نمونه اى كه ازديگرى بر جاى مانده باشد» .

از اين رو ، خداوند ، اشياى جهان را بر پايه الگوهاى ازلىِ خلق ناشده نيافريده است و آن گونه كه افلاطون مى پندارد ،[۱]فعل خدا تابع مثال ها و صوَر ازلىِ ثابت نيست . ابن اثير ، اين ويژگى را در تعريف «بارئ» آورده و گفته است : بارئ ، كسى است كه آفريده ها را بدون الگو آفريده است .[۲]


[۱]چون خدا مى خواست همه چيز تا حدّ امكان خوب شود ، نه بد ، و چون ديد هر چه محسوس و ديدنى است ، ثبات و آرام ندارد ؛ بلكه گرفتار جنبشى بى نظم و سامان است . از اين رو ، بى نظمى را به نظم ، مبدّل ساخت .

پس از آن كه اين نكته را پذيرفتيم ، بايد به سؤالى كه به دنبال آن مى آيد ، بپردازيم : استادِ سازنده ، در هنگام ساختن جهان ، كدام ذات زنده را سرمشق خود قرار داد تا اثرى كه پديد مى آورد ، شبيه آن باشد ؟ جهان را نمى توان به يكى از چيزهايى كه از نوع «جزء» اند ، تشبيه كرد ؛ زيرا آنچه به ناقص شبيه است ، نمى تواند زيبا باشد ؛ ولى ميان جهان و آن چيزى كه همه ذوات زنده ، هم تك به تك و هم بر حسب نوع ، جزء آن اند ، شباهت كامل مى توان يافت .

[۲]. بنا بر اين ، «بارئ» ، اخص از خالق است ؛ چرا كه «خالق» در آفرينش بر اساس الگو و يا بدون الگو اطلاق مى شود ، در حالى كه «بارئ» فقط بر نوع اخير دلالت مى كند. البتّه در احاديث ، خالق بودن خدا ، بدون الگوى از پيش موجود ، دانسته شده است.