شيعهشناسى، بيشترين بهره را از اين روش داشتهاند. شايد بتوان هانرى كُربَن را از جمله محقّقان غربى دانست كه اولاً به شيعهشناسى، و ثانياً به مهدويّت در انديشه شيعى، بيشتر از ديگر محققان توجّه داشته است. وى در كتابهاى خود همچون تاريخ فلسفه اسلامى، فلسفه ايرانى و فلسفه تطبيقى و... بارها از مهدويّت سخن رانده و تلاش كرده است تفسير باطنى و شهودى از نقش امام در تفكر مهدوى را نشان دهد. از اين رو قرائت وى از امام و مهدى تنها مبتنى بر قرائت مذهب اثنا عشرى نيست؛ بلكه از انگارههاى ديگر فرقههاى شيعى نيز، همچون اسماعيليه و شيخيه، بهره برده است. تحليل باطنى و شهودى كُربَن از مفاهيم ظهور و انتظار جالب است. او مىنويسد:
ظهور امام عين تجديد حيات انسانهاست و معناى عميق انديشه شيعىِ «غيبت و ظهور امام» جز اين نيست ... . افراد با ناتوان ساختن خود براى رؤيت امام، او را نسبت به خود در پس حجاب قرار دادهاند؛ زيرا آنان اعضاى «درّاكه تجلى الاهى» و اين «معرفت قلبى» را كه در معرفتشناسى امام تعريف شده بود، از دست داده يا فلج كردهاند.۱
نگرش باطنى هانرى كُربَن به مهدويّت و تصوير قدسىمآبانه او از حضور امام مهدى در تاريخ و انديشه شيعى ، موجب غفلت وى از ابعاد ديگر اين آموزه در انديشه شيعى شده است. از اين رو نتايج نظريه كُربَن در تحليل مهدويّت در انديشه شيعى دچار آسيبهايى شده است كه اهم آنها عبارتاند از:
1 . عدم جامعنگرى
با پيشفرضهاى فلسفى و عرفانىاى كه كُربَن دارد، نگرش و تحليل وى از تشيّع، و به دنبال آن مهدويّت، تكبعدى است. براى مثال وى در ميان متون شيعى بيشتر به
1.تاريخ فلسفه اسلامى: ص ۱۰۵.