مهدويّت در نگاشته ‏هاى مستشرقان - صفحه 20

سراغ آنهايى مى‏رود كه قابليت تأويل حكمى و عرفانى دارند، و از ميان انديشمندان فلسفى بيشتر به سهروردى و صدرالمتألهين گرايش دارد، و از فرق شيعى شيخيه و اسماعيليه را بررسى مى‏كند.

2 . ضعف مصادر و منابع‏

كُربَن بر پايه شيعه پنداشتن مؤلف اثرى و گاه با خوشبينى ، استناد به آثار ضعيف روايى و تاريخى را روا دانسته است. براى نمونه وى «خطبة البيان» را، كه در كتاب مشارق الأنوار حافظ رجب برسى به امام على عليه السلام نسبت داده شده است، از مهم‏ترين منابع عرفانى در تحليل حكمت شيعى قلمداد كرده است.۱ در حالى كه اثبات تاريخى و اسنادى صدور اين خطبه از امام على عليه السلام بسيار دشوار است و از اين رو اين خطبه اعتماد بزرگان اماميه را به دست نياورده است.

3 . حيات هُوَرقَليايى امام غايب‏

علاقه‏مندى زياد كُربَن به انديشه‏هاى عرفانى و حكمى وى را ناخواسته به اقتباس از برخى تعاليم شيخيه، مانند جسم هورقليايى، و انديشه‏هاى فلسفى، چون عالم مثال، براى اثبات چگونگى حيات امام مهدى عليه السلام كشانده است. در نگاه كُربَن، مفهوم امام غايب نزد شيخيه با تفاوت در تحليل چگونگى حضور وى تعميق يافته است. اين تحليل متأثر از فرضيه «عالم مثال» است و شباهت‏هايى با ارض نورانى در آيين مانوى، و جسم لطيف در مسيحيت دارد. وى مى‏نويسد:
مكتب شيخى نوعى از پديدار شناسى غيبت را ترسيم كرده است؛ چهره‏اى مانند چهره امام دوازدهم، برابر احكام تاريخيت مادى ظاهر و ناپديد نمى‏شود؛ بلكه او موجودى وراى عالم طبيعت است و مبين همان تمايلات ژرفى است كه در

1.همان: ص ۱۳۹.

صفحه از 22