مهدويّت در نگاشته ‏هاى مستشرقان - صفحه 21

جريانى از مسيحيت با تمايلات ناشى از انديشه جسم لطيف مسيح مطابقت داشت.1
وى از اين مبنا نتيجه مى‏گيرد كه بسيارى از تجربه‏هاى دينى مؤمنان در رابطه با امام عصر عليه السلام در دنياى محسوس و روال عادى عالم رخ نداده است.2 افراط وى در اين نتيجه‏گيرى بدان جا كشيده كه اعتقاد به عمر طولانى امام زمان عليه السلام را ساده‏لوحى دانسته است .وى مى‏گويد:
البته ساده‏لوحانى بوده‏اند معتقد به اين كه امام (غايب) مثل هر انسان زنده ديگرى وجود دارد و هريك از ما مى‏تواند شاهد وجود او باشد. حتّى برخى با جدّيّت بسيار به بررسى زندگى معمّرين پرداخته‏اند و به امكان زندگى جسمانى بسيار طولانى قائل شده‏اند.3
از نگاه بزرگان اماميه حيات جسمانى امام غايب با ادله عقلى و نقلى اثبات‏پذير است و نياز به چنين تأويلاتى نيست.

مسائل و شبهات‏

مهم‏ترين شبهه مستشرقان در باره مهدويّت ، عدم اصالت اسلامى اين آموزه است. البته اين شبهه با تقريرهاى متنوعى بيان شده است. در اين شبهه‏ها تلاش مى‏شود اقتباسى و غير اسلامى بودن آموزه مهدويّت به معناى منجى در ذهن خواننده تثبيت شود. تأكيد بر پيشينه يهودى - مسيحى اعتقاد به غيبت منجى، اصرار بر اقتباس اين باور از اديان ديگر، و سرانجام اسطوره‏نمايى عناصر آن، مضمون اصلى بسيارى از اين نگاشته‏هاست.
ادعاى اقتباسى بودن نگره مهدويّت و غيبت از تراث يهودى را پاتريشيا كرونه در

1.تاريخ فلسفه اسلامى: ص ۱۰۵.

2.مهدويّت از ديدگاه دين پژوهان غربى: ص ۸۲ .

3.همان جا.

صفحه از 22