كتاب هاجريسم مطرح كرده و باور به غيبت مهدى را مشابه برخى از ديدگاههاى يهوديان در باره موسى دانسته است. وى كوشيده اصل اعتقاد به غيبت را يك مسئله يهودى و سپس مسيحى جلوه دهد و اقتباسى بودن آن را برجسته نمايد.
برخى ديگر از مستشرقان هم اصل باورمندى به مهدويّت و غيبت را نوعى اسطوره دانستهاند كه مروّج آن عالمان شيعى ايرانى بودهاند.
دسته ديگرى از مستشرقان مطابق پيشفرضهاى خاص تاريخى و روشهاى تحليل احاديث، در وثاقت تاريخى احاديث مهدويّت ترديد و آنها را رد كردهاند.