مهدويّت در نگاشته ‏هاى مستشرقان - صفحه 3

در اين ميان بعد از انقلاب اسلامى در ايران و تثبيت حكومت اسلامى - شيعى در اين كشور، زمينه‏هاى پيشين تحقيق در باره تشيّع پررنگ‏تر شد؛ امّا چنان كه در ادامه خواهد آمد، هيچ يك از اين تحقيقات از جامعيت لازم برخوردار نيست و يك‏سويه‏نگرى سياسى يا تاريخى در بيشتر آنها مشهود است.

مهدويّت در آثار مستشرقان‏

از ميان موضوعات متنوع مربوط به شيعه‏شناسى، مسئله امامت به دليل پيوندش با اساس اين مذهب جايگاه خاصى در مطالعات غربيان پيدا كرده است. مهدويّت نيز شاخه‏اى از مطالعات امام‏شناسى غربيان در شيعه‏پژوهى به شمار مى‏آيد كه از ابتدا چندان كانون توجّه نبوده است؛ با اين حال در مطالعاتشان به آن هم پرداخته‏اند. مهدويّت در پژوهش‏هاى استشراقى الزاماً به معناى «مهدى شخصى»، كه شيعيان دوازده‏امامى به آن اعتقاد دارند، نيست؛ بلكه بيشتر مربوط به «مهدى نوعى»، و شامل برخى مباحث حاشيه‏اى است. بيشتر پژوهشگران علاقه‏مند به مسائل مهدويّت در غرب يهودى، و برخى نيز مسيحى‏اند. يهوديان بيشتر گرايش صهيونيستى دارند و تحقيقاتشان بيشتر معطوف به مسائل بنيادى، و به لحاظ محتوايى مربوط به مسائل مرتبط با سياست و قدرت مى‏باشد. نگاه انتقادى و مغرضانه و تلاش براى تضعيف مبانى و مستندات تاريخى و روايى مهدويّت، از ويژگى‏هاى آثار اين گروه از مستشرقان است. نگاه مستشرقان مسيحى اندكى معتدل‏تر از يهوديان است. آنان بيشتر از منظر ارتباط مهدويّت اسلامى با آموزه رجعت مسيح در آخرالزمان به اين مطالعات مى‏پردازند و گويى آن را رقيبى در مقابل آموزه‏هاى فرجام‏شناختى خود مى‏بينند.

صفحه از 22