ایمان - صفحه 9

در تصديق شريعتى به كار رفته كه بر خاتم انبيا نازل شده ، گاه در تصديق قلبى و زبانى و عملىِ حقايق دينى ، گاه در تصديق قلبىِ حقايق دينى ، گاه در تصديق زبانى ، گاه در تصديق تقويت شده قلبى جدا از عمل ، گاه در تصديق عملىِ حقايق دينى ، گاه در تصديق مدّعا ، و سرانجام ، گاه در تصديق حق يا تصديق باطل .
بر اين پايه ، واژه «ايمان» در قرآن ، كاربردهاى فراوانى دارد ، فراتر از وجوهى كه در تفسير القمّى آمده است . ۱ ايمانى را كه اين كتاب آسمانى ، جامعه را بدان دعوت

1.در تفسير على بن ابراهيم آمده است : ايمان ، در كتاب خدا ، چهار وجه دارد : اقرار زبانى كه خداوند ، آن را ايمان ناميد ، تصديق قلبى ، عمل و تأييد [از جانب خداوند] . يك . ايمان زبانى ـ كه خداوند از آن به ايمان ياد كرده و اهل ايمان را به آن خطاب نموده ـ ، اين سخن خداوند است كه فرموده : «يَاأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ خُذُواْ حِذْرَكُمْ فَانفِرُواْ ثُبَاتٍ أَوِ انفِرُواْ جَمِيعًا * وَإِنَّ مِنكُمْ لَمَن لَّيُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصَابَتْكُم مُّصِيبَةٌ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَىَّ إِذْ لَمْ أَكُن مَّعَهُمْ شَهِيدًا * وَلَئِنْ أَصَابَكُمْ فَضْلٌ مِّنَ اللَّهِ لَيَقُولَنَّ كَأَن لَّمْ تَكُن بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يَالَيْتَنِى كُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! [ در برابر دشمن ]آماده باشيد (اسلحه خود را بر گيريد) و گروه گروه [ به جهاد ] بيرون رويد ، يا به طور جمعى روانه شويد . و قطعاً از ميان شما كسى هست كه كندى به خرج دهد . پس اگر آسيبى به شما رسد ، مى گويد: «راستى كه خدا بر من نعمت بخشيد كه با آنان حاضر نبودم» و اگر غنيمتى از خدا به شما برسد ـ چنان كه گويى ميان شما و ميان او [ رابطه ] دوستى نبوده ـ ، خواهد گفت: كاش من با آنان بودم و به نواى بزرگى مى رسيدم!» (نساء : آيه ۷۱ ـ ۷۳) . امام صادق عليه السلام فرمود : «اگر مردم شرق و غرب عالم ، اين حرف را زده بودند ، از ايمان خارج بودند ؛ ولى خداوند ، آنها را به خاطر اقرار زبانى شان ، مؤمن ناميده است و اين سخن گفته خداوند است كه : «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! به خدا و پيامبر او ايمان بياوريد» (نساء : آيه ۱۳۶) . اينان را به خاطر اقرارشان ، مؤمن ناميده و آن گاه ، به آنها دستور داده كه تصديق كنيد» . دو . ايمانى كه تصديق قلبى است ، اين سخن خداوند است : «الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ كَانُواْ يَتَّقُونَ * لَهُمُ الْبُشْرَى فِى الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ فِى الْأَخِرَةِ؛ همانان كه ايمان آورده اند و پرهيزگارى ورزيده اند ، در زندگى دنيا و در آخرت ، مژده براى آنان است» (يونس : آيه ۶۳ ـ ۶۴) ، يعنى : كسانى كه تصديق كرده اند . و اين سخن خداوند : «وَ إِذْ قُلْتُمْ يَامُوسَى لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً؛ و آن گاه كه : اى موسى! تا خدا را آشكارا نبينيم، هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد» (بقره : آيه ۵۵) ، يعنى : تو را تصديق نمى كنيم . و اين سخن خداوند : «يَاأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد!» ، يعنى: اى كسانى كه به زبان اقرار كرده ايد ! تصديق كنيد . پس ايمان راستين ، همان تصديق است و تصديق هم شروطى دارد كه تصديق ، جز با آنها كامل نيست . نيز اين سخن خداوند : «لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْأَخِرِ وَ الْمَلَئِكَةِ وَ الْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَ ءَاتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِى الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ وَ السَّائِلِينَ وَ فِى الرِّقَابِ وَ أَقَامَ الصَّلَوةَ وَ ءَاتَى الزَّكَاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَ الصَّابِرِينَ فِى الْبَأْسَآءِ وَ الضَّرَّآءِ وَ حِينَ الْبَأْسِ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُواْ وَ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ؛ نيكوكارى، آن نيست كه روى خود را به سوى مشرق و [ يا ]مغرب بگردانيد؛ بلكه نيكى آن است كه كسى به خدا و روز بازپسين و فرشتگان و كتاب [ آسمانى ]و پيامبران ايمان آوَرَد، و مال [ خود ] را با اين كه دوستش دارد ، به خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و در راه ماندگان و گدايان و در [ راهِ آزاد كردنِ ] بندگان بدهد، و نماز را برپاى دارد، و زكات را بدهد، و آنان كه چون عهد بندند، به عهد خود وفادارند ، و در سختى و زيان و به هنگام جنگ ، شكيبايند . آنان اند كسانى كه راست گفته اند، و آنان همان پرهيزگاران اند» (بقره : آيه ۱۷۷) . پس هر كس اين شروط را به دست آورد ، مؤمنِ تصديق كننده است . سه . ايمان ، به جا آوردن و اداى تكليف است . اين وجه ، در اين سخن خداوند است كه وقتى قبله به سوى كعبه تغيير كرد و صحابه به پيامبر صلى الله عليه و آله گفتند : «اى پيامبر خدا! آيا نمازهاى ما به سوى بيت المقدّس ، باطل بوده است؟» ، خداوند ـ تبارك و تعالى ـ چنين نازل فرمود : «وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ؛ و خدا بر آن نبود كه ايمانِ شما را ضايع گرداند» (بقره: آيه ۱۴۳) . در اين جا نماز را ايمان ناميد . چهار . از جمله ايمان ، تأييدى است كه خداوند ، آن را در دل مؤمنان قرار داده ، كه از روح ايمان است . خداوند فرموده است : «لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْأَخِرِ يُوَآدُّونَ مَنْ حَآدَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كَانُواْ ءَابَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِى قُلُوبِهِمُ الْاءِيمَانَ وَ أَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ؛ قومى را نمى يابى كه به خدا و روز بازپسين ايمان داشته باشند ، [ و ] كسانى را دوست بدارند كه با خدا و رسولش مخالفت كرده اند ، هر چند پدرانشان يا پسرانشان يا برادرانشان يا عشيره آنان باشند . در دل اين هاست كه [ خدا ] ايمان را نوشته و آنها را با روحى از جانب خود ، تأييد كرده است» (مجادله: آيه ۲۲) . دليل اين وجه ايمان ، اين سخن پيامبر خداست : «زناكار ، با وجود ايمان در او ، زنا نمى كند . دزد در حالى كه مؤمن است ، دزدى نمى كند . هنگام زنا ، روح ايمان از او جدا مى شود و وقتى از آن كار فارغ شد ، بر مى گردد» . از ايشان پرسيده شد : چه چيزى از زناكار جدا مى شود؟ فرمود : «آنچه خدا در دلش گذاشته است . هر قلبى دو گوش دارد: بر يكى از آنها فرشته راه نمايى كننده است و در ديگرى ، شيطانِ فريب دهنده . آن يكى امر مى كند و اين يكى باز مى دارد» . از موارد ايمان ، آن است كه خداوند در قرآن از آن سخن گفته، آن جا كه فرموده است : «مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ؛ خدا بر آن نيست كه مؤمنان را به اين [ حالى ] كه شما بر آن هستيد، واگذارد، تا آن كه پليد را از پاك جدا كند» (آل عمران: آيه ۱۷۹). از جمله مؤمنان ، كسانى اند كه ايمان آورده اند و تصديق كرده اند ؛ ولى ايمانشان را به ستم آلوده اند ، چنان كه خدا فرموده است : «الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَلَمْ يَلْبِسُواْ إِيمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ؛ كسانى كه ايمان آورده اند و ايمان خود را به شرك نيالوده اند، آنان راست ايمنى و ايشان راه يافتگان اند» (انعام: آيه ۸۲) . پس هر كه مؤمن است و در گناهانى وارد شده كه خدا از آنها نهى كرده ، ايمانش را به ظلم آلوده است و ايمانش فايده اى ندارد ، مگر آن هنگام كه از ظلمى كه ايمانش را آلوده كرده ، به سوى خدا باز گردد و خالص و ناب شود . اينها وجوه ايمان در كتاب خدايند (تفسير القمّى : ج ۱ ص ۳۰) .

صفحه از 13