آشكارا بيان مىكند:
... موسى تقى آى و نقى، در مهر او عهدى بخوانبا عسكرى رازى بگو، اللَّه مولانا على
مهدى سوار آخرين، بر خصم بگشايد كمينآن شاه چون پيدا شود، اللَّه مولانا على
اقرار كن، اظهار كن، مولاى رومى اين سخنهر لحظه سرِّ من لدن، اللَّه مولانا على .۱
3 - 4 . نورالدين عبدالرحمان جامى (817 - 897 ق)
جامى ولايت را باطن نبوّت، و مظهر آن را «صاحب الزمان» مىداند. روشن است كه صاحب الزمان همان عنوانى است كه شيعيان به مهدى موعود مىدهند، و مرادشان از آن، مقام ولايت او در زمانه خودش است. جامى به صراحت بيشترى اذعان مىكند:
صاحب الزمان، ولى است كه چون بيرون آيد، ولايت ظاهر شود و حقايق آشكار شود و صورت پوشيده شود. تا اكنون در مدرسهها بحث علم ظاهر مىكردند و حقايق پنهان بود؛ از جهت آن كه وقت نبوّت بود، و نبوّت وضع صورت مىكرد. اكنون وقت ظهور ولايت است. چون ولايت ظاهر شود، حقايق آشكار گردد و صورت پنهان شود. اكنون در مدرسهها بحث حقايق كنند، حقيقت اسلام و حقيقت ايمان و حقيقت صلات و صوم و حج آشكار كنند و حقيقت بهشت و دوزخ و صراط و ثواب و عقاب پيدا كنند.
گر سِرّ قَدَر طعمه ابدال شوداين جمله قيل و قال، پامال شود
هم مفتى شرع را جگر خون گرددهم خواجه عقل را زبان، لال شود.۲
1.ديوان شمس تبريزى، نسخههاى خطى مدرسه سپهسالار تهران به شماره ۲۳۷ و ۷۱۱۴.
2.مقصد اقصى: ص ۲۴۴ - ۲۴۵.