133
حکمت نامه جوان

۱۸۹.بحار الأنوار :سُوَيْبِط مهاجرى به نُعَيمان بدرى ، كه در سفر ، مسئول توشه ها بود ، گفت : به من غذا بده .
نُعيمان گفت : باشد تا ديگر دوستان بيايند .
آنها از كنار قومى گذشتند . سُويبِط به آنان گفت : آيا از من برده اى مى خريد .
گفتند : بله .
گفت : اين برده ، تكيه كلامى دارد و هميشه مى گويد : «من آزادم» . اگر به سخنش گوش دهيد ، برده را از دست داده ايد .
آنان ، برده [و در واقع ، همان نُعَيمان] را به ده ماده شتر خريدند و نزد نُعَيمان آمدند و به گردنش ، ريسمان انداختند .
نُعيمان گفت : اين مرد ، شوخى كرده است . من آزادم .
گفتند : پيش از اين خبرت را شنيده ايم . سپس او را بردند تا به ديگر ياران رسيدند و او را آزاد كردند .
پيامبر صلى الله عليه و آله ، مدّتى از اين شوخى مى خنديد .

۱۹۰.بحار الأنوار :نُعَيمان ، مردى باديه نشين را با خيك عسل ديد . آن را از او خريد و در روزى كه پيامبر صلى الله عليه و آله در خانه عايشه بود ، به نزد او آورد و به عايشه گفت : خيك عسل را بگير .
پيامبر صلى الله عليه و آله گمان بُرد آن را هديه آورده است .
مرد باديه نشين نيز با نُعيمان بر درِ خانه آمد و وقتى ديد نُعيمان نشست و برنگشت ، صدا زد : اگر بهايش را نمى دهيد ، خيك عسل را برگردانيد .
پيامبر خدا ، داستان را دانست و قيمت [آن را] را به وى داد و به نُعيمان فرمود : «چه باعث شد چنين كارى بكنى؟» .
گفت: ديدم پيامبر خدا، عسل دوست دارد و باديه نشين هم خيك عسل دارد.
پيامبر خدا ، خنديد و اظهار ناراحتى نكرد .

5 / 6

شنا ، اسب سوارى ، تيراندازى

۱۹۱.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين تفريح مؤمن ، شناست .


حکمت نامه جوان
132

۱۸۹.بحار الأنوار :قالَ سُوَيبِطٌ المُهاجِرِيُ لِنُعَيمانَ البَدرِيِ : أطعِمني ، وكانَ عَلَى الزّادِ في سَفَرٍ .
فَقالَ : حَتّى تَجيءَ الأَصحابُ ، فَمَرّوا بِقَومٍ .
فَقالَ لَهُم سُوَيبِطٌ : تَشتَرونَ مِنّي عَبدا لي .
قالوا : نَعَم .
قالَ : إنَّهُ عَبدٌ لَهُ كَلامٌ وَهُوَ قائِلٌ لَكُم : إنّي حُرٌّ ، فَإِن سَمِعتُم مَقالَهُ تُفسِدوا عَلَيَ عَبدي ، فَاشتَروهُ بِعَشَرَةِ قَلائِصَ ، ثُمَّ جاؤوا فَوَضَعوا في عُنُقِهِ حَبلاً .
فَقالَ نُعَيمانُ : هذا يَستَهزِئُ بِكُم ، وإنّي حُرٌّ ، فَقالوا : قَد عَرَفنا خَبَرَكَ ، وَانطَلَقوا بِهِ حَتّى أدرَكَهُمُ القَومُ و خَلَّصوهُ ، فَضَحِكَ النَّبِيُ صلى الله عليه و آلهمِن ذلِكَ حيناً. ۱

۱۹۰.بحار الأنوار :رَأى نُعَيمانُ مَعَ أعرابِيٍ عُكَّةَ عَسَلٍ ، فَاشتَراها مِنهُ ، وجاءَ بِها إلى بَيتِ عائِشَةَ في يَومِها ، وقالَ : خُذوها ، فَتَوَهَّمَ النَّبِيُ صلى الله عليه و آله أنَّهُ أهداها لَهُ ، وَمرَّ نُعَيمانُ وَالأَعرابِيُ عَلَى البابِ ، فَلَمّا طالَ قُعودُهُ .
قالَ : يا هؤُلاءِ ، رُدُّوها عَلَيَ إن لَم تَحضُر قيمَتُها ، فَعَلِمَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آلهالقِصَّةَ فَوَزَنَ لَهُ الثَّمَنَ .
وقالَ لِنُعَيمانَ : ما حَمَلَكَ عَلى ما فَعَلتَ؟
فَقالَ : رَأيتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آلهيُحِبُّ العَسَلَ ، وَرأَيتُ الأَعرابِيَ مَعَهُ العُكَّةُ ، فَضَحِكَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ولَم يُظهِر لَهُ نُكرا. ۲

5 / 6

السِّباحَةُ، الفُروسِيَّة، الرِّمايَة

۱۹۱.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :خَيرُ لَهوِ المُؤمِنِ السِّباحَةُ. ۳

1.بحار الأنوار : ج ۱۶ ص ۲۹۶ ح ۱ .

2.بحار الأنوار : ج ۱۶ ص ۲۹۶ ح ۱ .

3.كنز العمّال : ج ۱۵ ص ۲۱۱ ح ۴۰۶۱۱ .

  • نام منبع :
    حکمت نامه جوان
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    پیوند معرفی کتاب :
    /post/43078/
    لینک خرید :
    http://shop.darolhadith.ir/home/52-%D8%AD%DA%A9%D9%85%D8%AA-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C.html
تعداد بازدید : 38563
صفحه از 463
پرینت  ارسال به