335
حکمت نامه جوان

حديث

۵۲۸.امام على عليه السلام :... اگر مى خواهى ، يكى ديگر [از انبياى الهى] ، را موساى كليم اللّه ـ كه درود و سلام خدا بر او باد ـ را نمونه [در تنگ دستى] بياورم ، آن زمان كه گفت : «پروردگارا! من به هر خيرى كه به سويم بفرستى سخت نيازمندم» . به خدا سوگند ، از خداوند ، جز نانى كه بخورد ، نخواست؛ چرا كه وى ، از سبزى هاى زمين مى خورد ، چندان كه به خاطرِ لاغرى تن و تكيدگى گوشت بدن ، رنگ آن سبزى از پوست تُنُك شكم او نمايان بود .

۵۲۹.امام صادق عليه السلام ـ درباره سخن خداوند عز و جل به عنوان حكايت از موسى عليه السلام :«پروردگارا! من به هر چيزى كه سويم بفرستى ، سخت نيازمندم» ـ : موسى عليه السلام ، غذا درخواست كرد .

1 / 4 ـ 3

شدّت امانتدارى

قرآن

«يكى از آن دو [دختر شعيب] گفت: اى پدر! او را استخدام كن؛ چرا كه بهترين كسى است كه استخدام مى كنى: هم نيرومند [و هم] امانتدار است .»

حديث

۵۳۰.امام كاظم عليه السلام :ـ درباره اين سخن خداوند عز و جل به نقل از دختر شعيب ، خطاب به پدر كه :«اى پدر! او (موسى) را استخدام كن؛ چرا كه بهترين كسى است كه استخدام مى كنى : هم نيرومند [و هم] امانتدار است»ـ: شعيب عليه السلام به دخترش گفت : «دخترم! نيرومندى اين مرد را با برداشتن سنگ ، دانستى ، امانتدارى اش را از كجا دانستى؟» .
دختر گفت : پدرم! من ، پيشاپيش او راه مى رفتم . به من گفت : پشتِ سرم حركت كن و اگر اشتباه رفتم ، راه را به من نشان بده . زيرا ما مردمانى هستيم كه به پشتِ سر زنان ، نگاه نمى كنيم .

۵۳۱.امام على عليه السلام :چون دختران شعيب ، نزد پدر باز گشتند ، پدر ، بدانان گفت : «زود برگشتيد؟!» .
آنان ، داستان موسى عليه السلام را باز گفتند، ولى وى را نمى شناختند . شعيب عليه السلام ، به يكى از آنان گفت : «به سويش برو و او را فرا خوان تا پاداش آب دادن به گوسفندان را به وى بدهيم» .
دختر به سوى موسى عليه السلام آمد و آن چنان كه خداوند در قرآن حكايت مى كند : «با شرم ، راه مى رفت» و گفت : پدرم ، تو را مى خوانَد تا پاداش آب دادن به گوسفندان را به تو بدهد .
موسى عليه السلام به همراه دختر برخاست . دختر از جلو حركت مى كرد و چون باد لباسش را تكان داد و پشتش نمايان مى شد ، موسى عليه السلام به وى گفت : «پشت سرِ من ، حركت كن و مرا با ريگ هايى كه به جلو پرتاب مى كنى ، راهنمايى كن؛ چرا كه ما مردمانى هستيم كه به پشت سرِ زنان ، نگاه نمى كنيم» .
وقتى موسى عليه السلام بر شعيب عليه السلام وارد شد ، داستانش را براى شعيب عليه السلام ، باز گفت . شعيب عليه السلام به وى گفت : «مترس! از دست ستمگران ، نجات يافتى» .
يكى از دختران شعيب گفت : «اى پدر! او را استخدام كن؛ چرا كه بهترين كسى است كه استخدام مى كنى . هم نيرومند [و هم] امانتدار است» .
شعيب عليه السلام به آن دختر گفت : نيرومندى اش را با كشيدن دلو از چاه به تنهايى ، دانستى ، امانتدارى اش را از كجا شناختى؟
دختر گفت : آن گاه كه به من گفت : «پشتِ سرم حركت كن و مرا راهنمايى نما؛ چرا كه ما مردمانى هستيم كه به پشت سرِ زنان ، نگاه نمى كنيم» ، دانستم كه او از مردمانى است كه به پشت سرِ زنان ، نگاه نمى كند و اين ، نشانه امانتدارى اش بود .


حکمت نامه جوان
334

الحديث

۵۲۸.الإمام عليّ عليه السلام :إن شِئتَ ثَنَّيتُ بِموسىع كَليمِ اللّهِ ـ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ ـ إذ يَقولُ : «رَبِّ إِنِّى لِمَآ أَنزَلْتَ إِلَىَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ» وَاللّهِ ما سَأَلَهُ إلاّ خُبزا يَأكُلُهُ ، لأَِ نَّهُ كانَ يَأكُلُ بَقلَةَ الأَرضِ . ولَقَد كانَت خُضرَةُ البَقلِ تُرى مِن شَفيفِ صِفاقِ بَطنِهِ ، لِهُزالِهِ وتَشَذُّبِ لَحمِهِ . ۱

۵۲۹.الإمام الصادق عليه السلام ـ في قَولِ اللّهِ عز و جل حِكايَةً عَن موسىع عليه السلام :«رَبِّ إِنِّى لِمَآ أَنزَلْتَ إِلَىَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ» ـ : سَأَلَ الطَّعامَ . ۲

1 / 4 ـ 3

شِدَّةُ الأَمانَةِ

الكتاب

«قَالَتْ إِحْدَلـهُمَا يَـأَبَتِ اسْتَـئجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَـئجَرْتَ الْقَوِىُّ الْأَمِينُ » . ۳

الحديث

۵۳۰.الإمام الكاظم عليه السلام ـ في قَولِ اللّهِ عز و جل :«يَـأَبَتِ اسْتَـئجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَـئجَرْتَ الْقَوِىُّ الْأَمِينُ» ـ : قالَ لَها شُعَيبعٌ : يا بُنَيَّةُ هذا قَوِيٌّ قَد عَرَفتِهِ بِدَفعِ الصَّخرَةِ ، الأَمينَ مِن أينَ عَرَفتِهِ؟
قالَت : يا أبَتِ ، إنّي مَشَيتُ قُدّامَهُ ، فَقالَ : اِمشي مِن خَلفي فَإِن ضَلَلتُ فَأَرشِديني إلَى الطَّريقِ ، فَإِنّا قَومٌ لا نَنظُرُ في أدبارِ النِّساءِ. ۴

۵۳۱.الإمام عليّ عليه السلام :فَلَمّا رَجَعَتِ ۵ ابنَتا شُعَيبعٍ إلى شُعَيبعٍ ، قالَ لَهُما : أسرَعتُمَا الرُّجوعَ! فَأَخبَرَتاهُ بِقِصَّةِ موسىع عليه السلام ولَم تَعرِفاهُ .
فَقالَ شُعَيبعٌ لِواحِدَةٍ مِنهُنَّ : اِذهَبي إلَيهِ فَادْعيهِ لِنَجزِيَهُ أجرَ ما سَقى لَنا، فَجاءَت إلَيهِ كَما حَكَى اللّهُ تَعالى «تَمْشِى عَلَى اسْتِحْيَآءٍ»۶ ، فَقالَت : «إِنَّ أَبِى يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا»۷ فَقامَ موسىع عليه السلام مَعَها ومَشَت أمامَهُ فَسَفَقَتهَا الرِّياحُ فَبانَ عَجُزُها .
فَقالَ لَها موسى : تَأَخَّري و دُلّيني عَلَى الطَّريقِ بِحَصاةٍ تُلقيها أمامي أتبَعها ، فَأَ نَا مِن قَومٍ لا يَنظُرونَ في أدبارِ النِّساءِ ، فَلَمّا دَخَلَ عَلى شُعَيبعٍ قَصَّ عَلَيهِ قِصَّتَهُ .
فَقالَ لَهُ شُعَيبعٌ :
«لاَ تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّــلِمِينَ»۸
.
قالَت إحدى بَناتِ شُعَيبعٍ : «يَـأَبَتِ اسْتَـئجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَـئجَرْتَ الْقَوِىُّ الْأَمِينُ»۹ .
فَقالَ لَها شُعَيبعٌ : أمّا قُوَّتُهُ فَقَد عَرَفتيهِ أ نَّهُ يَستَقِي الدَّلوَ وَحدَهُ ، فَبِمَ عَرَفتِ أمانَتَهُ؟
فَقالَت : إنَّهُ لَمّا قالَ لي : تَأَخَّري عَنّي ودُلّيني عَلَى الطّريقِ فَأَ نَا مِن قَومٍ لا يَنظُرونَ في أدبارِ النِّساءِ ، عَرَفتُ أنَّهُ لَيسَ مِنَ القَومِ الَّذينَ يَنظُرونَ في أعجازِ النِّساءِ ، فَهذِهِ أمانَتُهُ . ۱۰

1.نهج البلاغة : الخطبة ۱۶۰ .

2.الكافي : ج ۶ ص ۲۸۷ ح ۵.

3.القصص : ۲۶ .

4.كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۴ ص ۱۹ ح ۴۹۷۴ .

5.في المصدر : «رجعتا ابنتا» وما أثبتناه هو الأصحّ .

6.القصص : ۲۵ ، ۲۶ .

7.تفسير القمّي : ج ۲ ص ۱۳۸ .

  • نام منبع :
    حکمت نامه جوان
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    پیوند معرفی کتاب :
    /post/43078/
    لینک خرید :
    http://shop.darolhadith.ir/home/52-%D8%AD%DA%A9%D9%85%D8%AA-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C.html
تعداد بازدید : 38507
صفحه از 463
پرینت  ارسال به