۵۵۲.المناقب ابن شهرآشوب ـ به نقل از عيون المجالس ـ :امام حسين عليه السلام به همراه اَنَس بر سرِ قبر خديجه عليهاالسلامآمد . آن گاه ، گريست و به انس فرمود : «تو برو!» .
انس مى گويد : خود را از او پنهان كردم و چون ديدم نمازش به درازا كشيد ، شنيدم كه چنين مى گفت :
«پروردگارا ، پروردگارا! تو آقاى بنده ات هستى /
پس بر بنده كوچكى كه پناهش تويى ، ترحّم كن .
اى والا خصال ، تكيه گاهم تويى /
خوشا به حال كسى كه تو آقاى اويى!
خوشا به حال كسى كه بيمناك و بيدار است /
و گرفتارى خويش را به آن پرشكوه ، باز مى گويد!
وهيچ درد و رنجى /
بيشتر از محبّت مولايش ندارد .
هرگاه گرفتارى و رنجش را شِكوِه كند /
خداوند ، او را اجابت كرده و پاسخ دهد كه :
بلى ، بلى! تو در پناه منى /
و آنچه گفتى ، ما دانستيم .
فرشتگانم مشتاق آواى تواَند /
آواز بس كن كه ما آن را شنيديم
دعاى تو نزد من در حجاب ها مى گردد /
پرده ديگر بس است . آن را كنار زديم .
اگر نسيمى در اطراف آن بوزد /
از آنچه او را فرا مى پوشاند ، بيهوش بر زمين مى افتد .
از من بخواه بدون اميد و بيم /
و بى حساب كه اين منم ، خداى! » .
2 / 4
زين العابدين
۵۵۳.المناقب ابن شهرآشوب :گزارش شده كه عابدان بصره، مانند : ايّوب سِجِستانى ، صالح مِزّى ، عُتبه عَلاّم ، حبيب فارسى ، مالك بن دينار ، ابو صالح اعمى ، جعفر بن سليمان ، ثابت بنانى ، رابعه و سعدانه ، [از خداوند متعال] جهت دعا براى آمدن باران ، بيرون رفتند ؛ ولى دست خالى بازگشتند . در اين هنگام ، جوانى را ديدند كه رو آورد و غم و اندوه ، او را شكسته و آشفته كرده بود . چند دور ، گِرد خانه خدا طواف كرد . آن گاه به سوى ما آمد و ما را يك به يك نام برد و ما پاسخش را گفتيم . آن گاه گفت : «در ميان شما كسى نيست كه خداوند رحمان ، او را پاسخ دهد؟ [و او را دوست داشته باشد؟]» .
گفتيم : بر ما دعاست ، و اجابت از اوست .
گفت : «از كعبه دور شويد . اگر در ميان شما كسى بود كه خداوند رحمان ، او را اجابت مى كرد [و او را دوست داشت] ، هر آينه دعاى او را اجابت مى كرد» .
سپس ، خود ، نزديك كعبه شد و به سجده افتاد و شنيدم كه در سجده مى گفت : «آقاى من! تو را به دوستى ات نسبت به من سوگند كه بر آنان ، باران نازل كنى» .
هنوز سخنش تمام نشده بود كه باران شديدى نازل شد ، گويا دهانه مشك ها باز شده است و سپس از نزد ما رفت ، در حالى كه مى گفت :
«آن كه خدا را بشناسد و شناخت پروردگار /
او را بى نياز نكند ، او بدبخت است .
آنچه در مسير اطاعت خداوند به بنده رسد /
به وى زيان نمى رساند .
بنده با عزّت توانگرى چه مى كند /
حال آن كه تمام عزّت ، از آنِ پارساست؟» .
پرسيدند : اين جوان كيست؟
گفتند : زين العابدين .