377
حکمت نامه جوان

عدالتخواهى را به شام ـ كه ديارى تازه مسلمان و ناآشنا به فرهنگ اسلام بود ـ تبعيد كرد .
معاويه نيز كه در شام ، چونان شاهان مى زيست و اعمال قيصرگونه انجام مى داد و عملاً احكام اسلام را زير پا مى نهاد ، از فريادهاى ابو ذر در امان نماند و بدين سان ، به عثمان نوشت كه اگر ابو ذر در شام بماند ، آن جا را به آشوب خواهد كشيد . عثمان نيز دستور داد كه ابو ذر را به مدينه بازگردانند ، و چنين كردند ، با سخت ترين و رنج آميزترين شكل .
ابو ذر به مدينه آمد . نه شيوه عثمان ديگرگون شده بود و نه موضع ابو ذر ! پس اعتراض بود و فرياد كردن ، حق گويى بود و افشاگرى ؛ و چون تطميع ها و تهديدهاى دستگاه حكومت ، كارگر نيفتاد ، شيوه برخورد حكومت به گونه اى ديگر شد : تبعيد او به رَبَذه ، بيابان خشك و سوزان ، و بخش نامه خليفه كه هيچ كس حق ندارد ابو ذر را بدرقه كند .
على عليه السلام ، آن بخش نامه ستمگرانه را برنتابيد و با فرزندان و تنى چند از صحابيان ، ابو ذر را بدرقه كرد و در جملاتى سنگين ، مظلوميت ابو ذر را بيان فرمود . ديگران نيز سخن گفتند تا مردمان بدانند كه ابو ذر ، اين صحابى بزرگ را ، حقگويى و ستم ستيزى اش به ربذه مى فرستد ، نه چيزهاى ديگر .
تبعيد ابو ذر ، از جمله زمينه هاى شورش عليه عثمان بود . او به ربذه رفت ، با دلى شاد از اين كه از زير بار مسئوليت حقگويى ، شانه خالى نكرده است و با قلبى آكنده از غم كه تنهايش گذاشتند و او را از مرقد مطهّر حبيبش پيامبر خدا ، جدا ساختند .
عبد اللّه بن حواش كعبى مى گويد : ابو ذر را در ربذه ديدم ، نشسته در سايه سايبانى ، تنهاى تنها . گفتم : هان ، ابو ذر! تنهايى؟
گفت : هماره امر به معروف و نهى از منكر ، شعارم بود و حقگويى شيوه ام و اين همه ، همراهى برايم باقى نگذاشت .
ابو ذر ، به سال 32 هجرى ، زندگى را بدرود گفت و آنچه را كه پيامبر خدا در آينه زمان ديده بود ، جامه واقعيت پوشيد . پيامبر خدا فرموده بود :


حکمت نامه جوان
376

3 / 1

ابو ذر غِفارى

جُندَب بن جُناده ، كه به كنيه اش (ابو ذر) مشهور است ، صداى رساى حق ، فرياد بلندِ فضيلت و عدالت ، از صحابيان والا مقام و از پيش گامان ايمان و از استوارْ گامان صراط مستقيم بود . او پيش از اسلام ، موحّد بود و از بت پرستى تَن زده بود . او از باديه به مكّه آمد و آيين حق را با همه وجود پذيرفت و آيات الهى را نيوشيد .
ابو ذر را چهارمين و يا پنجمين كسى دانسته اند كه اسلام را پذيرفته و اسلام جويى و حق خواهى و باور به آيين جديد را از آغازين روز ، آشكارا اظهار كرده بود .
او در استوارگامى ، راستگويى و صراحت لهجه ، بى بديل بود . پيامبر خدا ، در كلامى جاودانه به پاس اين ويژگى والاى او فرمود :

۰.ما أظَلَّتِ الخَضراءُ وما أقَلَّتِ الغَبراءُ أصدَقَ لَهجَةٍ مِن أبي ذَرٍّ .

۰.آسمان ، بر كسى سايه نيفكنْد و زمين ، كسى را بر پشت خود نگرفت كه راستگوتر از ابو ذر باشد .

ابوذر ، از معدود كسانى است كه در هنگامه ديگرسانى هاى پس از پيامبر صلى الله عليه و آله ، حريم حق را پاس داشت و جان خويش را سپر دفاع از جايگاه والاى ولايت على عليه السلامساخت و از سه نفرى است كه هرگز از آن بزرگوار ، جدا نشدند .
در والايى ها و فضليت هاى ابو ذر ، بايد از نماز گزاردن او بر پيكر مطهّر بانوى اسلام ، حضرت زهرا عليهاالسلامنيز ياد كرد . او از معدود كسانى است كه در آن هنگامه آميخته به رنج و غم ، بر پيكر فاطمه زهرا عليهاالسلام نماز خواندند .
خروش او عليه بيداد ، شُهره تاريخ است . او اسراف ، تبذير و بخشش هاى ناهنجار خليفه سوم را برنتابيد و عليه آنها خروشيد و تحريف هايى را كه مى خواستند براى پشتوانه سازى اين حاتم بخشى ها درست كنند ، نيارَست و بر خليفه و توجيه گرى كعب الأحبار ، طعن زد و خليفه ، او ، اين فريادِ رساى

  • نام منبع :
    حکمت نامه جوان
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    پیوند معرفی کتاب :
    /post/43078/
    لینک خرید :
    http://shop.darolhadith.ir/home/52-%D8%AD%DA%A9%D9%85%D8%AA-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C.html
تعداد بازدید : 38544
صفحه از 463
پرینت  ارسال به