387
حکمت نامه جوان

عمرو بن عاص برخاست ، در حالى كه خون از صورتش جارى بود و مى گفت : اى پادشاه! اگر چنان است كه مى گويى ، ما ديگر با وى كارى نداريم . ۱

3 / 9

جُوَيرية بن مُسهِر

جُوَيرية بن مُسهِر عبدى ، از ياران ديرين و نزديكان امام على عليه السلام بود . او فردى شايسته ، مورد اطمينان و علاقه امام و دوست او بود . در روزگار خلافت معاويه ، زياد بن اَبيه ، دست و پاى او را بُريد و وى را به دار كشيد و به شهادت رساند .

3 / 10

حارث هَمْدانى

ابو زُهَير ، حارث بن عبد اللّه بن كعب اَعوَر هَمْدانى كوفى ، از ياران امام على و امام حسن عليهماالسلام و از شيعيان نخستين به شمار مى رود . او دانشى فراوان داشت و از دين شناس ترينِ مردم و آشناترينِ افراد به احكام ارث بود و اين دانش را از امام على عليه السلام آموخته بود .
او از سرشناسان كوفه و از جمله كسانى بود كه بر عثمان شوريدند و خواستار عزل سعيد بن عاص شدند . عثمان هم آنان را تبعيد كرد . او در سال 65 هجرى در كوفه درگذشت .

3 / 11

حُجْر بن عَدى

ابو عبد الرحمان ، حُجْر بن عَدىّ بن معاويه كِنْدى ، مشهور به «حُجرُ الخير (حجر

1.تفسير القمّي : ج ۱ ص ۱۷۶ .


حکمت نامه جوان
386

جعفر گفت : پس از ما چه مى خواهيد؟ ما را آزار داديد . بدين جهت ، از شهرتان خارج شديم .
عمرو بن عاص گفت : اى پادشاه! آنان با آيين ما مخالفت كردند و خدايان ما را دشنام دادند ، جوانان ما را گم راه كرده ، در جامعه تفرقه انداختند . آنان را به ما بازگردان تا جامعه ما اتّحاد خود را باز يابد .
جعفر گفت : اى پادشاه! ما با آنان مخالفت كرديم؛ زيرا خداوند ، از ميان ما پيامبرى برانگيخت كه دستور داد بت ها را كنار نهيم و قرعه زدن را رها كنيم . ما را به نماز و زكات ، فرمان داد . ستم و خونريزى به ناحق و زنا ، رباخوارى ، خوردن مردار و خون را حرام كرد ، ما را به عدل و احسان و بخشش به خويشاوندان ، فرمان داد و از زشتى ها و منكر ، باز داشت .
نجاشى گفت : خداوند ، عيسى بن مريم عليه السلام را نيز با همين تعاليم ، مبعوث كرد . آن گاه افزود : اى جعفر! آيا از آنچه خداوند بر پيامبرت نازل كرده ، چيزى در حفظ دارى؟
جعفر گفت : آرى . و سوره مريم را خواند تا به اين آيه رسيد :
«وَ هُزِّى إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَـقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا * فَكُلِى وَ اشْرَبِى وَ قَرِّى عَيْنًا۱؛ و تنه درخت خرما را به طرف خود [ بگير و] بتكان ، بر تو خرماى تازه مى ريزد . و بخور و بنوش و ديده ، روشن دار» .
چون نجاشى اين آيه را شنيد ، به شدّت گريست و گفت : به خدا سوگند ، اين سخنان ، حق است .
عمرو بن عاص گفت : اى پادشاه! اين مرد ، مخالف ماست . او را به ما بازگردان .
نجاشى ، به صورت عمرو سيلى زد و گفت : ساكت باش! به خدا سوگند ، اگر از وى به بدى سخن بگويى ، نابودت مى كنم .

1.مريم : آيه ۲۵ ـ ۲۶ .

  • نام منبع :
    حکمت نامه جوان
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    پیوند معرفی کتاب :
    /post/43078/
    لینک خرید :
    http://shop.darolhadith.ir/home/52-%D8%AD%DA%A9%D9%85%D8%AA-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C.html
تعداد بازدید : 38348
صفحه از 463
پرینت  ارسال به