پدرت بر تو روا داشته است .
عمرو گفت : او را به من بسپار تا شاه رگ هايش را از سينه اش بيرون كشم .
ابن هاشم به وى گفت : هى ، پسر عاص! اين دليرى ات ، در روزهاى صِفّين كجا بود كه تو را به هماوردى مى خوانديم ؟! آن گاه كه پاى مردان در باتلاقى از خون فرو مى رفت و راه ها بر تو تنگ شده بودند و به هلاكت ، نزديك گشته بودى؟!
به خدا سوگند ، اگر [ اينك نيز] به معاويه نزديك نبودى ، پيكان تيزپَرى به سويت مى افكندم كه از درفش ، تيزتر و زخمش از زخم آن ، كارى تر بود ؛ زيرا كه تو همواره بر هوس خود مى افزايى و در سرگشتگى راه مى سپارى و به ريسمان پوسيده سوداهايت چسبيده اى ، همچون كورِ راه گم كرده در شب تيره !
معاويه از سخنانى كه از ابن هاشم شنيد ، در شگفت ماند و فرمان داد او را زندانى كنند ، و از كشتن وى خوددارى كرد . ۱
3 / 25
عَدىّ بن حاتم
ابو طريف عَدىّ بن حاتم بن عبد اللّه طايى ، فرزند سخاوتمند مشهور عرب ، حاتم طايى ، و از ياران پيامبر خداست .
عَدى ، رياست قبيله خود (طَى) را به عهده داشت و در سال هفتم هجرى به حضور پيامبر رسيد و اسلام آورد . پيامبر صلى الله عليه و آله او را گرامى داشت و به وى حرمت نهاد .
عدى ، در دگرگونى هاى پس از پيامبر خدا ، به ولايت على عليه السلام وفادار ماند و از حريم حق و ولايت ، دفاع كرد . او در نبردهاى على عليه السلام همراه وى بود و چون يكى از فرزندانش به معاويه پيوست ، از آن فرزند ، برائت جست . سخنان او در برابر