415
حکمت نامه جوان

على عليه السلام مى دانست و هوشمندانه و مؤمنانه مى گفت : چون تو فرمان دهى ، ما را رأيى نخواهد بود .
عمرو ، يار همگام و همراه حُجْر بن عَدى و هم فرياد او عليه ستم بنى اميّه بود و بدين سان ، معاويه آهنگ قتل او كرد و در سال 50 هجرى ـ پس از آن كه همسر ارجمندش را براى دست يافتن به او زندانى كرده بودند ـ توسط عمّال معاويه به شهادت رسيد . پس از به شهادت رساندن عمرو ، سر وى را به سوى معاويه گسيل داشتند و اين ، اوّلين سَرى بود كه در اسلام از ديارى به ديارى ديگر فرستاده شد .
ابا عبد اللّه الحسين عليه السلام ، در نامه پرشِكوه و كوبنده اش به معاويه ، از آن بزرگوار با عنوان «بنده صالح خدا» و «سختكوش در عبادتْ» ياد نمود و معاويه را به خاطر قتل او نكوهش كرد .
او همان كسى است كه در هنگامه جنگ صفّين به امام على عليه السلام گفت : اى امير مؤمنان! به خدا سوگند ، پاسخم به نداى تو و بيعتم با تو ، نه از سرِ خويشاوندى ميان من و توست و نه براى آن كه مالى به من دهى يا مقامى كه بِدان ، ياد و نامم بر فرازد ؛ بلكه من ، تو را به خاطر پنج ويژگى دوست مى دارم : تو پسر عموى پيامبر خدايى ؛ و نخستين كسى هستى كه به او ايمان آورد ؛ و همسرِ سرور بانوان امّت ، فاطمه دختر محمّدى ؛ و پدر نسلى هستى كه از پيامبر خدا براى ما به جا مانده است ؛ و در ميان مهاجران ، بيشترين سهم را از مبارزه دارى .
پس اگر مرا وا دارى كه كوه هاى استوار را جا به جا كنم و آب درياهاى موّاج را بركشم و تا آن گاه كه روز مرگ من در مى رسد ، پيوسته به تقويت دوست و تضعيف دشمنت مشغول باشم ، باز هم به خود نمى بينم كه حقّى را كه بر گردنم دارى ، تمام و كمال ، ادا كنم .

۰.امام على عليه السلام او را دعا كرد و فرمود :اللّهُمَّ نَوِّر قَلبَهُ بِالتُّقى ، وَاهدِهِ إلى صِراطٍ مُستَقيمٍ ، لَيتَ أنَّ في جُندي مِئَةً مِثلَكَ !


حکمت نامه جوان
414

در توصيف عمّار فرمود : «او را گروه متجاوز مى كشند» ، ۱ به سرزنش معاويه و عمرو عاص پرداخت و آن گاه كه معاويه براى جانشينى يزيد ، بيعت مى گرفت ، با گروهى از مردم مدينه به شام رفت و با سخنانى تند ، يزيد را نكوهش كرد و به معاويه گفت : از پيامبر خدا شنيدم كه فرمود :

۰.إنَّ اللّهَ لَم يَستَرعِ عَبدا رَعِيَّةً إلاّ وهُوَ سائِلُهُ عَنها . ۲

۰.خداوند ، هيچ بنده اى را بر ديگرى سرپرستى نمى دهد ، مگر آن كه در اين باره ، از او مى پرسد .

3 / 28

عمرو بن حَمِق خُزاعى

عمرو بن حَمِق بن كاهِن خُزاعى ، از ياران بزرگ پيامبر خدا و از همراهان استوارْگام على عليه السلامو يار وفادار حسن بن على عليهماالسلام است . او بعد از صُلح حُدَيبيّه ، اسلام آورد و احاديثى از پيامبر صلى الله عليه و آله فرا گرفت . او از معدود كسانى است كه پس از پيامبر خدا ، حقّ خلافت را پاس داشت و در كنار على عليه السلام استوار ايستاد . او در خيزش مسلمانان عليه عثمان ، شركت كرد و فرياد حق را عليه دگرسانى هاى ناهنجار در خلافت وى بيان كرد .
او در نبردهاى على عليه السلام بِشْكوه و سختكوش و استوار ، شركت كرد . اين همراهى ، آن اندازه ارجمند بود كه على عليه السلام به او فرمود :

۰.لَيتَ أنَّ في جُندي مِئَةً مِثلَكَ .

۰.اى كاش در ميان پيروان من ، صد تن چُونان تو مى بود! .

بارى ! عمرو ، ره يافته و ژرف نگر بود و بصيرتش بدان گونه بود كه خود را فانى در

1.أسد الغابة : ج ۴ ص ۲۰۳ ش ۳۹۰۵ .

2.مسند أبي يعلى : ج ۶ ص ۳۵۴ ح ۷۱۳۸ .

  • نام منبع :
    حکمت نامه جوان
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    پیوند معرفی کتاب :
    /post/43078/
    لینک خرید :
    http://shop.darolhadith.ir/home/52-%D8%AD%DA%A9%D9%85%D8%AA-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C.html
تعداد بازدید : 24585
صفحه از 463
پرینت  ارسال به