417
حکمت نامه جوان

به او گفت : تو قنبرى؟
گفت : آرى .
گفت : ابو هَمْدان؟
گفت : آرى .
گفت : على بن ابى طالب ، مولاى توست؟
گفت : مولاى من ، خداوند است و امير مؤمنان ، على ، ولىّ نعمت من است .
گفت : از دين او بيزارى بجوى .
گفت : چون از دين او بيزارى جُستم ، مرا به دينى بهتر از آن ، راهنمايى مى كنى؟
گفت : من تو را مى كشم . هرگونه مردن را كه دوست دارى ، برگزين .
گفت : آن را به تو وا نهادم .
گفت : چرا؟
گفت : چون به هر گونه كه مرا بكشى ، [در قيامت] به همان گونه تو را مى كشم و امير مؤمنان به من خبر داد كه مرگ من ، از سرِ ستم و نا به حق است و سرم بُريده مى شود .
پس حجّاج ، فرمان داد تا سرش را ببُرند . 1
از امام هادى عليه السلام روايت شده كه فرمود : قنبر ، غلام امير مؤمنان ، بر حَجّاج بن يوسف درآمد . حجّاج به او گفت : تو چه كارى براى على بن ابى طالب مى كردى؟
گفت : برايش آب وضو مى آوردم .
گفت : او هنگامى كه وضويش را به پايان مى برد ، چه مى گفت؟
گفت : اين آيه را مى خواند :
«فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِى فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَ بَ كُلِّ شَىْ ءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُواْ بِمَآ

1.الإرشاد : ج ۱ ص ۳۲۸ .


حکمت نامه جوان
416

۰.بار خدايا! دلش را به پرهيزگارى نورانى كن و او را به راه راست ، هدايت بنما . كاش در لشكر من ، صد نفر چون تو بودند! .

در اين جا بود كه حُجْر بن عَدى گفت : اى امير مؤمنان! به خدا سوگند ، در آن صورت ، لشكرت سامان مى يافت و نيرنگبازانِ با تو ، اندك مى شدند . ۱

3 / 29

قنبر ، بنده آزاد شده امير مؤمنان

او غلام ، يار و همگام على عليه السلام است . در داورى هاى على عليه السلام ، غالبا ياد نيك او آمده است . او چونان كارگزار و اجرا كننده حدود و گزارنده فرمان هاى على عليه السلام ، هماره در محضر او بود . از او به عنوان يكى از پيشتازان كه حقّ على عليه السلام را شناخت و در دفاع از ولايتْ استوار ماند ، ياد كرده اند .
در جنگ صفّين ، على عليه السلام در برابر غلام عمرو بن عاص ـ كه پرچمى فراز آورده بود ـ پرچمى به او داد تا برافرازد .
حَجّاج بن يوسف ، او را به خاطر وفاى پاك و عشق پيراسته اش به على عليه السلامبه مَسلَخ خواند و او در هنگام شهادت ، با قرائت آيه اى ، حجّاج و همگنانش را رسوا ساخت .
سيره نويسان با طريق هاى گوناگونْ روايت كرده اند كه روزى حَجّاج بن يوسف ثَقَفى گفت : دوست دارم مردى از ياران ابوتراب (على عليه السلام) را بكشم تا با آن ، به خدا تقرّب بجويم!
به او گفته شد : ما كسى را نمى شناسيم كه از قنبر ، غلامش ، مصاحبت بيشترى با ابوتراب داشته باشد .
بدين ترتيب ، حَجّاج در پى او فرستاد و او را آوردند .

1.وقعة صفّين : ص ۱۰۳ .

  • نام منبع :
    حکمت نامه جوان
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    پیوند معرفی کتاب :
    /post/43078/
    لینک خرید :
    http://shop.darolhadith.ir/home/52-%D8%AD%DA%A9%D9%85%D8%AA-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C.html
تعداد بازدید : 28916
صفحه از 463
پرینت  ارسال به