421
حکمت نامه جوان

دست يابم .
كميل به او گفت : دندان هايت را براى من به هم مَساب و مرا تهديد مكن كه به خدا سوگند ، از عمر من ، جز ته مانده غبارى نمانده است . هر حكمى مى خواهى بده كه وعده گاه ما نزد خداست و پس از كشتن ، حسابى به كار است و امير مؤمنان ، على بن ابى طالب عليه السلام به من خبر داده است كه قاتل من ، تواى .
حجّاج به او گفت : همين خودش دليلى براى كشتن توست .
كميل گفت : آرى ؛ اگر قضاوت با تو باشد .
حجّاج گفت : آرى . تو در ميان كسانى بودى كه عثمان بن عفّان را كشتند . گردنش را بزنيد .
پس گردنش زده شد . ۱

3 / 32

مالك اَشتر

مالك بن حارث بن عبدِ يَغوث نَخَعى كوفى ، مشهور به «اَشتر» ، چهره درخشان ، قهرمان شكست ناپذير ، شير بيشه نبرد و استوارگام ترين ياور على عليه السلاماست . على عليه السلامبه او اطمينان و اعتماد داشت و هماره درايت ، كاردانى ، دلاورى ، آگاهى و بزرگوارى هاى مالك را مى ستود و بدان مى باليد .
آگاهى هاى چندانى از آغازين سال هاى رشد او در اختيار نداريم . اوّلين حضور جدّى مالك در جريانات سياسى ـ اجتماعىِ آن روزگار ، در فتح دمشق و يَرموك است . او در اين نبرد ، از ناحيه چشم ، آسيب ديد و به «اَشتر» مشهور شد .
مالك در كوفه مى زيست . او قامتى بلند ، سينه اى ستبر و زبانى گويا داشت و سواركارى بى نظير بود . خوش خويى ، جوان مردى ، بلندنگرى ، ابّهت و حشمت او ، در

1.الإرشاد : ج ۱ ص ۳۲۷ .


حکمت نامه جوان
420

فرماندهى طلايه سپاه را به عهده گرفت و چون عبيد اللّه بن عبّاس (يكى از فرماندهان سپاه امام حسن عليه السلام) به سوى معاويه گريخت ، او ـ كه معاونت عبيد اللّه را به عهده داشت ـ صبحگاه با مردمان نماز گزارد و نمازگزاران را به استوارْگامى و جهاد ، فرا خواند و آن گاه ، فرمان حركت داد .

3 / 31

كُمَيل بن زياد

كُمَيل بن زياد بن نُهَيك نَخَعى كوفى ، از ياران امام على و امام حسن عليهماالسلام است . او را از افراد مورد اطمينان امام على عليه السلام برشمرده و در توصيف او گفته اند : شجاع ، دلير ، زاهد و عابد بود . او از پيش گامان شورش كوفيان عليه عثمان بود و عثمان ، او را با عدّه اى ديگر به شام ، تبعيد كرد . وى همراه با كوفيان ، در جنگ صِفّين ، شركت جست و از طرف امام على عليه السلامفرماندار هيت شد كه به خاطر عملكرد ضعيفش ، مورد عتاب ايشان قرار گرفت .
كميل ، سخنان زيبايى از امام على عليه السلام نقل كرده است كه از آن جمله ، دعاى مشهور «كميل» است . در واقعه كربلا و قيام توّابين و مختار ، گزراشى از او نرسيده است . كميل ـ كه او را جزو هشت عابد مشهور كوفه دانسته اند ـ در سال 82 هجرى به دست حَجّاج به شهادت رسيد .
از مغيره نقل شده است كه چون حَجّاج ، حاكم عراق شد ، به جستجوى كميل بن زياد برآمد ؛ امّا كميل از دست او گريخت . حَجّاج هم سهميه قومش را از بيت المال ، قطع كرد .
كميل ، چون چنين ديد ، گفت : من پيرمردى كهن سالم كه عمرم به پايان رسيده و سزاوار نيست كه موجب محروميت قومم از سهمشان شوم . پس بيرون آمد و خود را به حجّاج ، تسليم كرد .
حجّاج ، چون او را ديد ، به او گفت : من [ مدّت ها بود] دوست داشتم بر تو

تعداد بازدید : 41146
صفحه از 463
پرینت  ارسال به