۳۸۵.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بپرهيزيد از بسيار نگاه كردن ، كه بذر هوس مى كارد و غفلت مى زايد .
۳۸۶.صحيح البخارى ـ به نقل از عبداللّه بن عبّاس ـ :پيامبر صلى الله عليه و آله در روز عيد قربان ، فضل بن عبّاس را پشتِ سرِ خود ، سوار كرد . فضل ، مردى زيبا و تميز بود . پيامبر صلى الله عليه و آلهدر برابر مردم ايستاد تا پاسخ پرسش هايشان را بدهد . زنى زيبا و تميز از قبيله خَثْعَم به سوى پيامبر صلى الله عليه و آله آمد تا از ايشان چيزى بپرسد . فضل ، از زيبايى زن خوشش آمد و پيوسته به وى نگاه مى كرد . پيامبر صلى الله عليه و آلهبرگشت و فضل ، همچنان نگاه مى كرد . پس [پيامبر خدا] با دست خود ، چانه فضل را گرفت و صورتش را از نگاه كردن [به زن] به طرف ديگر چرخاند .
۳۸۷.امام على عليه السلام :چشم ها دام هاى شيطان اند .
۳۸۸.امام على عليه السلام :آن گاه كه چشم ، [صحنه هاى] شهوت آلود ببيند ، دل از ديدن پايان كارها ، نابينا مى گردد .
۳۸۹.امام على عليه السلام :چه عشق هايى كه از يك نگاه ، حاصل شد!
۳۹۰.امام باقر عليه السلام :زنى بد كار به سمت جوانانى از بنى اسرائيل رفت و آنان را فريفت . يكى از آنان گفت : اگر فلان عابد ، اين زن را ببيند ، زن ، او را مى فريبد .
زن ، سخن آنان را شنيد و گفت : به خدا سوگند ، به خانه ام برنمى گردم تا آن عابد را بفريبم .
شبانه نزد او رفت و در را كوبيد و گفت : شب را نزد تو بمانم؟
عابد ، امتناع ورزيد . زن گفت : برخى جوانان بنى اسرائيل ، دنبالم افتاده اند . اگر مرا به داخل خانه راه دهى ، [در امانم] ، وگرنه به من خواهند رسيد و آبرويم را خواهند ريخت .
عابد ، چون اين سخن را شنيد ، در را به رويش گشود . وقتى زن داخل شد ، لباس هايش را كَنْد . چون عابد ، زيبايى ها و هيكل او را ديد ، به وسوسه افتاد و به زن ، دست زد . ناگهان ، به خود آمد و از عمل خود ، بازگشت . در خانه اش آتشى زيرِ ديگ ، روشن كرده بود . سراغ آتش آمد و دست خود را بر آتش گرفت . زن گفت : چه مى كنى؟
عابد گفت : او را مى سوزانم؛ چون كار خطا از او سر زد .
زن ، از خانه بيرون آمد و سراغ جوانان بنى اسرائيل رفت و گفت : سراغ عابد برويد كه دست خود را بر آتش گذاشته است . جوانان ، سراغ عابد آمدند و به وى رسيدند ، در حالى كه دستش را سوزانده بود .