فصل يكم : الگوهاى قرآنى براى جوانان
1 / 1
ابراهيم خليل
قرآن
«براى شما در ابراهيم و همراهان او سرمشقى نيكوست ، آن گاه كه به قومشان گفتند : ما از شما و آنچه به جاى خداوند مى پرستيد ، بيزاريم . ما منكر شماييم و همواره در ميان ما و شما دشمنى است تا آن كه به خداوند يكتا ايمان آوريد ، و نيز در اين سخن ابراهيم به پدرش كه : حتماً براى تو آمرزش خواهم طلبيد ، و براى تو در برابر خداوند ، صاحب اختيار چيزى نيستيم . پروردگارا! بر تو توكّل كرده ايم و به تو روى آورده ايم و سرانجام [همه ]به سوى توست . پروردگارا! ما را زيردست كافران مگردان و ما را بيامرز . پروردگارا! تويى كه پيروزمندِ فرزانه اى . به راستى ، براى شما در آنان ، سرمشقى نيكوست ، براى كسى كه به خداوند و روز بازپسين ، اميد داشته باشد؛ و هر كس روى برتابد ، [بداند كه] خداوند ، بى نيازِ ستوده است» .
1 / 1 ـ 1
بت شكنى
قرآن
«و به راستى ، پيشاپيش به ابراهيم ، رهيافتى كه سزاوارش بود ، بخشيديم ، و به آن ، آگاه بوديم . چنين بود كه به پدرش و قومش گفت: اين تنديس ها چيست كه شما در خدمتشان معتكفيد؟ گفتند: پدرانمان را پرستنده آنها يافتيم . گفت: هم شما و هم پدرانتان ، در گم راهى آشكار بوده ايد . گفتند: آيا براى ما حق آورده اى يا بازيگرى؟ گفت: حق ، اين است كه پروردگارتان ، پروردگار آسمان ها و زمين است ، همو كه آنها را آفريده است و من بر اين [سخن] گواهم . [و در دل گفت : ]به خدا ، پس از آن كه روى برتافتيد ، فكرى به حال بت هايتان خواهم كرد . آن گاه ، آنها را خُرد و ريز كرد ، مگر بزرگشان را ، باشد كه به او روى آورند . گفتند: چه كسى اين كار را در حقّ خدايان ما انجام داده است؟ بى شك كه از ستمكاران است . گفتند: شنيديم جوانى كه به او ابراهيم گفته مى شد ، از آنان سخن مى گفت . گفتند: او را در پيش چشمان مردم ، حاضر كنيد تا آنان ، حاضر و ناظر باشند . [او را آوردند و] گفتند: اى ابراهيم! آيا تو اين كار را با خدايان ما كردى؟[به ريشخند ]گفت: نه ، بلكه همين بزرگ ترشان چنين كارى كرده است . اگر سخن مى گويند ، از آنها بپرسيد . به خود آمدند و گفتند: شما خود ، ستمگريد . سپس ، سرهايشان را تكان دادند [و گفتند :] خوب مى دانى كه اينها سخن نمى گويند . گفت: آيا پس به جاى خداوند ، چيزى را كه نه سودى به شما مى رساند و نه زيانى مى پرستيد؟ اُف بر شما و بر آنچه به جاى خداوند مى پرستيد . آيا انديشه نمى كنيد؟» .